بسم الله الرحمن الرحیم
الم تر کیف فعل ربک باصحاب الفیل
به مناسبت شکست نظامی آمریکا در طبس
صداهای عجیبی به گوش میرسید، شب بود و در تاریکی آن آسمان برایت چیزی نمایان نمیکرد. اما گمان بود که در آسمان تعدادی مازالاق هست، چقدر آن شب آسمان را کاویدم ولی جز همان صداهای نا آشنا چیزی بگوش نرسید. بریدگی کف پایم آنچنان مور، مور داشت و دردی که به هیچ عنوان اجازه خواب را به چشمانم نمیداد. دردی که سراسر بدنم را فرا گرفته بود آخر یک شکاف عمیق بوسیله یک تکه شیشه در کف پایم ایجاد شده بود با اینکه میدانستم شیشه در آن نیست ولی درد آن تا مغز سرم را هدف قرار داده بود و شب تا صبح چشم بر هم نگذاشتم، هرچه را که شنیده بودم قابل تجسم نبود به هر که گفته بودم نه اینکه باور نکرد که ما را گفت اینهم از درد بوده، پس جز هزیان نبوده. اما روز بعد وقتی که گذشت گفتند که آن صداهای شب پیش از کدام سپاه ابرهه بوده آنچه را که ما از دور، دورها صدای مازالاق میپنداشتیم چرخبالهای نیمه خرابی بودند که راه پس در پیش گرفته بودند و مقصد نارسیده و هدف گم کرده بودند، که ای کاش آنها هم راه برگشت گم کرده بودند و در کویر نابود تا درسی برای سردمداران مستشان که ره به بی راهه دارند و سر در آخور مستی و پیش برند، کارها را به قدرت ظلم و زور. در آن شب تاریک و آنچه خائنین به میهن از رئیس جمهور گرفته تا بقیه، چهها که خواب دیده بودند با چند هلیکوپتر و هواپیما آمده و حکومتی را نابود و خود را حاکم کرده و همه چیز تمام. وقتی که آن شهید پرواز کرده به ملکوت محمد منتظرقایم خود را به صحنه رساند تا جمع کند اسناد خیانت آنها زدند و همه چیز را سوزاندند و او را شهید کردند تا پنهان بماند آنچه کردهاند، ولی طولی نکشید که پته سیاهکاریشان از جای دیگر برون افتاد و پیوستند به بقیه کسانی که دمشان را بهم گره زده بودند و در خیال خود حکومتی را در دست و کشوری را به آنسو برند که همه چیز بر وفق مرادشان باشد و سر در آبشخور آنها فرو برند که آنچنان پرورششان داده بودند که چنین باشند.
آن سپاه حمله کننده به این خاک چنان در ریگزارش فرو رفت که جز مثال واقعه عامالفیل یاد نیاورد در ذهنمان که حتی آن گاهی که ما در خواب بودیم یا در ناله درد و بیاد مازالاق او چنان این آهن پیکرها را بهم ریخت که انگار باد تندی خراب میکند پرههای کاغذی فرفرهات را و تو هر چه که میتوانی به آن نگاه کن راه بجایی نخواهی برد. هر موقع یاد آن واقعه میافتم دردی در تمام وجودم احساس میکنم با اینکه یادم نیست که کدام پایم بوده. شاید آن درد به من میگوید برای حفظ این میهن لازم است که خوب چشمهایمان را باز کنیم و هر نوع صدای بیجایی را اهمیت دهیم که اینبار شاید نشود ( فجعلهم کعصفٍ مّاکول ) از غیب .
اگر باد بر سران باز کنند خیال خیانت باید بیدار بود و هوشیار و نشان داد که امروز نه آن روز است که نشناسیم صف فتنه انگیزان و ره سد نمایم بر سارقان شب رو ، گردنشان خرد کنیم ره زنان سر گردنه را، تا حفظ کنیم مال و اموالمان که بسیار برای آن زحمت متحمل شدهایم و آسان بکف نیاوردهایم که آسان دهیم ز دست. بشکنیم قلم پای ، پایمال کنندگان حقوقمان را ، ببریم دستی را که خیانت کننده به این میهن. چون در یادمان باید بماند آن روزها تا بدانیم که، کی بودیم و کی هستیم و کی باید باشیم و خوب در یاد داشته باشیم که، کجا بودیم و کجا هستیم و کجا باید باشیم.
و امروز دست به درگاه آن بیهمتا بالا بریم و شاکریم به درگاهش که ما را نجات داد در تنگناهترین تنگههای زمانه و ما را برون برد از پیچ و خمهای کوچههای ناکجا آباد و امروز هنوز درد را بیاد میآورم و التیام آن. و میخوانم که آن پیکر پهنای پولادین مازالاقها بودن در نزد او.
به مناسبت روز ارتش جمهوری اسلامی ایران
آمد توطئه ای که دست توانا را بگیرد از ملت معلوم نبود که کوته فکری است یا نداستن مسئله, اما آن پیر جماران بگرفت جلو آنرا و بست راه فتنه را که دشمن ملت و دوست نزدیکبین هر دو خواستار آن بودند. معلوم شد بلند نظری او.
و امروز روز ارتش است. روز بازوی ملت برای دفاع از کشور . همان ارتش که سردارانش چون صیاد و بابایی و .... بر تارک این کشور درخشیدند و روشنی دادند و درس مقاومت و ایثار دادند به هر یک از سربازان این کشور. امروز هم همچنان این دلاور مردان در جای جای کشور چون کوه استوار برای هر نوع دفاع و مبارزه ای با هر کس که خباثت بورزد و بد نگاه کند به این خاک؛ از خارج باشدیا داخل تفاوت ندارد ، او آماده است برای دفع آن. این ارتش همان برادر ملت است و امروز قویتر از دیروز و دیروز هم ارتش قوی بود همانطور که قوی خواهد ماند و برقرار انشاءالله.
بنام خالق شادیها
این مرتبه دوم است که از تصمیم به موقع دولت ،اروپا و غرب را آچمز قرار میدهد
و به تبع آن ما هم حظ میبریم.
اروپا و غرب تا کی میخواهد درک کند که ایران ، ایران دوران قاجار و پهلوی نیست من نمیدانم.
ولی دویست سال باج خواهی از یک کشور به این راحتی از اذهانشان پاک نخواهد شد
و برای ما هم همینطور هرچند که پیام ما روشن و واضح باشد
آنها همان روش قبلی خود را میآزمایند که شاید بشود
بالاخره خواهند فهمید که نمیشود!
روزی این پیام روشن ایران را نگرفتند که ایران غنی سازی 5 درصد را شروع میکند
و تا توانستند بر مواضع زور مداری خود پای فشردند و آنقدر لجاجت کردند تا ایران اقدام کرد و به آنچه که میخواست دست یافت
و حالا این ایران قابل برگشت نیست.
و آنروز که پیام روشن ما تبادل سوخت بود برای تامین راکتور ساخت دارو دانشگاه باز هم بر لجاجت خود ادامه داده و با پیامهای غلط سبز پوشان سیاه باطن بر سرنگونی این نظام دست گذاشتند
حالا نتیجه این اشتباه آنها این شده که ایران برای غنی سازی 20 درصد اقدام کرده
و آنها دیگر قادر به برگشت دادن نخواهند بود و حق آنرا نیز ندارند در بوق و کرنا کنند و هرچه فریاد دارند بزنند ما حق مان است و انجام میدهیم آنها فریاد بزنند تا خفه شوند کسی محل سگ هم برایشان نخواهد گذاشت
از امروز باید در این فکر باشند که ما قدمهای بیشتری بر نداریم بر این فکر که ایران را به قبل از این برگردانند یک فکر و گمان کاملاً باطل است و باید رویش خط قرمز کشید
روزی که ایران میگوید اینکار را خواهم کرد میگویند شما توانش را ندارید شما یک بلوف زدهاید
اینها بلوف نیست اینها کاریست که ما باید انجام گیرد و انجام میدهیم اما شما هم فریاد بزنید هم قطعنامه شورای دول تصویب کنید تا میتوانید!
ولی پیام ما این است که غرب جز کارشکنی و مانع چیز دیگری برای ارائه ندارد
همانطور که اسرائیل به هیچ قطعنامه ای که در شورای امنیت سازمان دول بیخاصیت اهمیت نمیدهد و غرب هم هیچ غلطی نمیکند و نه میتواند و نه میخواهد پس سوال اساسی این است که شما قطعنامه و تحریم زورکی در این سازمانها و شورهای خود ساخته بگذرانید
چی از آن در خواهد آمد؟
همه کشورها به این باور رسیدهاند که تمام نهادهای غرب ساخته برای غرب است
و بنا نیست برای دیگران کاری صورت دهد
نمونه آن سازش بین اسرائیل و دولت خود گردان است
نمونه آن کشورهای استبدادی منطقه و روابط مستحکم با غرب است
حقوق بشر برای غرب فقط یک پیام دارد و آن چپاول دیگران است
برای مطالعه لینکهای زیر را ببینید
بنام خدای کعبه
علی جان این ضربت را چرا چون دیگر ضربات در تمام جنگ ها و غزوات قبل نتوانستی تحمل نمایی
آیا نخواستی ملاقات کنی فاطمه سلام الله علیه را با پهلوی شکسته
و خجالت بکشی که سالمی!
آیا نخواستی زهرا اطهر را ملاقات کنی با بازوی ورم کرده
و خجالت بکشی که بازویت تواناست
آیا خواستی مسمار و سینه زهرا را جواب دهی
آیا.............
علی جان برای زهرا فرق شکافته هدیه بردی
که بگویی اگر تو این همه ظلم و ستم کشیدی من هم!
.
.
.
فزت و رب الکعبه از مولود کعبه برای ماندن تا انتهای عالم
چه زیباست
و چه تکرار ناپذیر است .........
ازمرحوم سید محمد حسین بهجت تبریزی( شهریار) بیاوریم شعری که هماوردی ندارد سخن او برای علی علیه السلام
شب ز اسرار علی آگاه است
دل شب محرم سرّالله است
شب علی دید به نزدیکی دید
گرچه او نیز به تاریکی دید
قلعه بانی که به قصر افلاک
سردهد ناله زندانی خاک
دردمندی که چو لب بگشاید
در و دیوار به زنهار آید
کلماتی چو درّ آویزه ی گوش
مسجد کوفه هنوزش مدهوش
فجر تا سینه ی آفاق شکافت
چشم بیدار علی خفته نیافت
روزه داری که به مهر اسحار
بشکند نان جوینش افطار
ناشناسی که به تاریکی شب
می برد شام یتیمان عرب
تا نشد پردگی آن سّر جلی
نشد افشا که علی بود و علی
شهسواری که به برق شمشیر
در دل شب بشکافد دل شیر
عشق بازی که هم آغوش خطر
خفت در خوابگه پیغمبر
آن دم صبح قیامت تأثیر
حلقه در شد از او دامن گیر
دست در دامن مولا زد در
که علی بگذر و از ما مگذر
شال شه وا شد و دامن به گرو
زینبش دست به دامن که مرو
شال می بست و ندایی مبهم
که کمربند شهادت محکم
پیشوایی که زشوق دیدار
می کند قاتل خود را بیدار
ماه محراب عبودیت حق
سر به محراب عبادت منشق
شبروان مست ولای تو علی
جان عالم به فدای تو علی
شهادت مولای متقیان علی علیه السلام بر همه مسلمین جهان بخصوص شیعیان او تسلیت باد
بنام یگانه زینت بخش
با تسلیت سالروز وفات عقیله اهل بیت زینب کبری ( علیها السلام)
حضرت زینب علیها السلام در ٥ جمادی الاول سال ٥ هجرت در مدینه منوره چشم به جهان گشود .
مادرش فاطمه زهرا سلام الله علیها و پدرش امام علی علیه السلام بود. از القاب آن حضرت، محدثه، عالمه و فهیمه بود .
حضرت زینب در پنج سالگی مادر خود را از دست داد و از همان دوران طفولیت با مصیبت آشنا گردید .
در دوران عمر با برکت خویش، مشکلات و رنجهای زیادی را متحمل شد، از شهادت پدر و مادر گرفته تا شهادت برادران و فرزندان، و حوادث تلخی چون اسارت و . . . را تحمل کرد . این سختیها و مصائب از او فردی صبور و بردبار ساخته بود.
عقیله بنی هاشم و خانواده:
نسب نبوی، تربیت علوی، و لطف خداوندی از او فردی با خصوصیات و صفات برجسته ساخته بود، طوری که او را «عقیله بنی هاشم» میگفتند . با پسر عموی خود «عبد الله بن جعفر» ازدواج کرد و ثمره این ازدواج فرزندانی بود که دو تن از آنها (محمد و عون) در کربلا، در رکاب ابا عبد الله الحسین علیه السلام شربت شهادت نوشیدند .
فضایل و مناقب حضرت زینب
گوشه هایی از فضایل حضرت زینب علیها السلام عبارتند از:
زینت پدر: پیامبر اکرم بعد از بازگشت از سفر، به محض شنیدن خبر تولد، سراسیمه به خانه علی علیه السلام رفت، نوزاد را در بغل گرفت و بوسید، آن گاه نام زینب (زین + اب) را که به معنای «زینت پدر» است برای این دختر انتخاب نمود.
علم الهی: امام سجاد علیه السلام در مورد حضرت زینب فرمودند: انت عالمة غیر معلمة وفهمة غیر مفهمة
عالمی که بدون معلم است و میداند بدون کسی که یادش داده باشد.
عبادت و بندگی: امام سجاد علیه السلام در مورد حضرت زینب فرمودند:
ان عمتی زینب کانت تؤدی صلواتها، من قیام الفرائض والنوافل عند مسیرنا من الکوفة الی الشام وفی بعض منازل کانت تصلی من جلوس لشدة الجوع والضعف.
عمه ام زینب در مسیر کوفه تا شام همه نمازهای واجب و مستحب را اقامه مینمود و در بعضی منازل به خاطر شدت گرسنگی و ضعف، نشسته ادای تکلیف میکرد.
ولایت مداری: زینب علیها السلام که حضور هفت معصوم را درک کرده، در تمامی ابعاد ولایت مداری (معرفت امام، تسلیم بی چون و چرا بودن، معرفی و شناساندن ولایت، فداکاری در راه آن و) . . . سر آمد است . زینب علیها السلام به خوبی درس ولایت مداری را از مادر فرا گرفت و آن را به زیبایی در کربلا به عرصه ظهور رساند
روحیه بخشی: او پیوسته یاور غمدیدگان و پناه اسیران بود، او حتی تسلی بخش دل امام سجاد علیه السلام بود، آن جا که میگفت:
لا یجز عنک ما تری، فو الله ان ذلک لعهد من رسول الله الی جدک وابیک وعمک
[ای پسر برادر! ] آن چه میبینی (شهادت پدر) تو را بی تاب نسازد . به خدا سوگند! این عهد رسول خدا از جد و پدر و عمویت میباشد .
صبر: در مجلس ابن زیاد; آن گاه که آن ملعون با نیش زبانش نمک به زخم زینب میپاشد و برای آزردن او میگوید: «کیف رایت صنع الله باخیک واهل بیتک ; کار خدا را با برادر و خانواده ات چگونه یافتی؟» زینب علیها السلام در پاسخ درنگ نمیکند، او با آرامشی که از صبر و رضای قلبی او حکایت داشت
فرمود: «ما رایت الا جمیلا; جز زیبایی چیزی ندیدم .»
ایثار: او سختیها و تازیانه ها را به جان خود میخرید و نمیگذاشت بر بازوی کودکان اصابت کند.
شجاعت : در مقابل یزید خیره سر، و دهن کجیها و بد زبانیهای او، شجاعت حیدری را به نمایش گذارده، چنین میگوید:
«لئن جرت علی الدواهی مخاطبتک انی لاستصغر قدرک واستعظم تقریعک واستکبر توبیخک; اگر فشارهای روزگار مرابه سخن گفتن با تو واداشته [بدان که] من قدر و مقدار تو را کوچک پنداشته و سرزنش تو را بزرگ شمرده و توبیخ کردن تو را بزرگ میدانم. »
تاریخ وفات و مرقد مطهر حضرت زینب
نظر معروف این است که آن حضرت پس از شهادت امام حسین علیهالسلام بیش از یک سال و نیم زندگی نکرد و در 15 رجب سال 62 هجری قمری، در 56 سالگی از دنیا رفت و مرقد مطهر ایشان در سوریه می باشد.
البته روایاتی نیز از وجود قبر مطهر او در مصر و مدینه ... نیز وجود دارد. که نشان از مورد سوال بودن سن او در هنگام وفات و محل دفن و همچنین زینبهای دیگری است که بجای او گرفته شده است.
در هر حال بیاد او در هرجا که او را زیارت کنیم کاری زیبا انجام گرفته است طبق آیه شریفه٣٦نور: «فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدوّ والاصال، در خانههایی که خدا رخصت داده است که گرامی داشته و نامش در آنجا یاد شود هر بامداد و شامگاه تسبیح او گویند»