بِسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِیمِ
شَهْرُ رَمَضَانَ اَلَّذِى أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْءَانُ هُدىً لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ
فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمْ الْشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَنْ کَانَ مَرِیْضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ
یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلاَ یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُواْ الْعِدَّةَ
وَلِتُکَبِّرُواْ اللَّهَ عَلَى مَا هَدَیکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ
ماه رمضان، ماهى است که قرآن در آن نازل شده است. (و قرآن کتابى است که) هدایتگر مردم همراه با دلائل روشنِ هدایت و وسیله تشخیص حقّ از باطل است، پس هر کس از شما که این ماه را مشاهده و درک کند، باید روزه بگیرد. و آنکس که بیمار یا در سفر باشد، روزهاى دیگرى را به همان تعداد روزه بگیرد. خداوند براى شما آسانى مىخواهد و براى شما دشوارى نمىخواهد (این قضاى روزه) براى آن است که شماره مقرّر روزها را تکمیل کنید وخدا را بر اینکه شما را هدایت کرده، به بزرگى یاد کنید، باشد که شکرگزار گردید ١٨۵-بقره
در پست ترمز به موضوع تقوا که هدف اصلی از روزه میباشد پرداختیم یعنی منظور از تقوا را روشن کردیم یعنی چه
در اینجا منظور نداریم که تقوا را شرح دهیم و سعی است که روی مشاهده هلال ماه و زمان روزه و اختلاف نظرهای در این مورد را کوتاه باز کنیم.
اما در مورد تقوا که پرهیزگاری بوده و خودداری فرد از انجام بعضی امور در روزه تمرین میشود آنهم از نوع قوی آن که بتوان ایستاد و انجام نداد.
مثل این میماند که بخواهیم برای یک ماشین تست صحیح کار کردن ترمز و کلاج و.. را انجام دهیم
وقتی شخص میتواند غذا بخورد و نخورد و آب بنوشد و ننوشد و .... این تمرین در مورد جاهایی که باید خودداری کند و یا اصلاً در مضیقه قرار گیرد بآسانی شخص تحمل میکند
یک شخص روزه دار در برابر سختیها و ضیقها براحتی شکسته نمیشود و برعکس افرادی که روزه نمیگیرند در این تنگناها زود کم میآورند و این موضوع غیر قابل انکار است که فرد روزه دار ، دارای مقاومت و سلامت بیشتری است و آستانه تحمل خوبی دارد.
پس اینکه ما در یک ماهی هستیم که سراسر برکت است و خیر، اضافه بر آن این روزهداری برای یک انسان ضروری است که بتواند خود را بسازد که در حیات خود شداید و سختیها را نیز پشت سر بگذارد و خسارت نخورد.
همانطور که یک خودرو به تستهایی نیاز دارد که بتواند در موقع لزوم جواب دهد و سرنشینهای خود را نابود نکند. ترمز برای خودرو این نقش را دارد که در هنگام خطر بتواند جلوگیری کند از نابودی. و امتحان و بازبینی آن و قدرت بخشیدن به آن لازم و ضروری است، تا این نقش کمرنگ و سست نشده باشد......
در آیه فوق بر خلاف ذهن بسیاری که بر وحدت در اعلام شروع ماه رمضان اصرار و ابرام دارند چنین سخنی ندارد اشاره آن بر مشاهده فرد و منطقه است و دیگران که مشاهده هلال نکنند و بر آنها آغاز ماه ثابت نشده این امر لازم نشمرده است.
شاید بر من ایراد فراوان گرفته شود این چه استدلال تفرقه انگیزی است که نمودهام و چرا؟
اما خداوند کار را براساس راحتترین راه و بهترین پیشنهاد میکند نه بر حدسیات و خوشایند ما که اگر چنین بود یک بلواشو بیشتر بود تا آنچه ما تفرقه مینگاریم.
یک مثال روشن مینماید مطلب را، شما(ما انسانها) در روی کره زمین یک خط فرضی ایجاد کردهاید که مبداء زمان است و از گرنویچ میگذرد نصفالنهار صفر و مبداء اگر در این مبداء ساعت ٢۴ باشد یک ثانیه بعد روز یکشنبه میشود دوشنبه اما درست مقابل آن ساعت دوازده (ظهر) است و روزه یکشنبه است و هنوز دوازده ساعت دیگر روز دوشنبه آغاز خواهد شد هیچگاه این اختلاف روز را شما ایراد نخواهید گرفت چرا که در هیچ کجای جهان شما انتظار ندارید ١٢ ظهر روز یکشنبه بشود دوشنبه و..... البته کمی مشرقتر از این مدار هم هنوز روز یکشنبه است و شاید ساعتی دیگر دوشنبه بشود یعنی یک فاصله چند ده کیلومتری یا مثلاً در ایران سه و نیم ساعت بعد روز یکشنبه دوشنبه خواهد شد این آیا مورد ایراد است مسلم نه
حالا چرا ما انتظار داریم سراسر جهان در یک روز مشخص اول ماه رمضان باشد و یا عید فطر باشد و بعضی روی این صورت بسیار تلاش دارند و من دیدهام علمایی هم تحت همین موضوع احکام غیر متعارفی دادهاند از جمله اینکه برای وحدت مسلمین عید باید یک روز اعلام گردد یا شب قدر ٢۴ ساعت است و روز هم شب قدر است....
کمی این مسئله را باز کنیم اصلاً این آیه قرآن را هم ملاک قرار ندهیم برای وحدت کدام مسلمان میتواند عید فطر نگیرد وقتی در آسمان هلال اول شوال را مشاهده کند، میبینید که ممکن نیست
یک مثال سادهتر بزنیم
فرض کنید شما در همین کشور خودمان ایران در سفر هستید امروز غروب در مشهد ساعت ٨ بعداز ظهر اذان مغرب است و نماز مغرب میخوانید و فردا در ایلام یا آذربایجان رفتهاید وساعت هشت هنوز آفتاب غروب نکرده و شما بخواهید باز نماز مغرب بخوانید مسلم چنین نخواهید کرد و هیچ بر این افقهای مختلف ایراد نمیگیرید که باعث تفرقه مسلمین است
یعنی اصلاً وحدت مسلمین را این موضع نمیانگارید حالا چرا روی ماه رمضان و شروع و پایان آن بر وحدت تکیه میشود بماند ولی من میگویم مبنای صحیح ندارد.
حالا بیائیم روی خود ماه مثال بزنیم طلوع ماه از مغرب شروع میشود در آغاز ماه و طلوع ماه در آخر ماه از مشرق و غروب آن هم مشرق میباشد.
و تنها طلوع و غروب کامل ماه در نیمه ماه است که از مشرق طلوع و در مغرب غروب میکند
در هنگاه آغاز ماه طلوع قمر در روی سطح زمین از نظر انسان بصورت یک هلال کشیده است که هرچه به مشرق میرویم به دو سوی زمین کشیده شده و سطح بیشتری را شامل میشود
مثلاً وقتی هلال ماه در مکه آغاز ماه است میتواند در ایران و یا قسمتهایی از آفریقا مشاهده نشود در عوض در چین و یا مالزی و اندونزی را شامل گردد البته این یک مثال است و دیگر کشورهای مغرب مکه فرض است که پشت ماه قرار گرفته و روز بعد طلوع ماه را خواهند داشت. این مرز بین کشورهای شرق و غرب هم نقطه مقابل ماه میباشد که روز بعد را مشخص خواهد کرد و گرنه مفاهیم غرب ماه و کشورهای شرقی مفهوم پیدا نمیکند.
پس اکنون سه نقطه را در نظر میگیریم نقاطی که داخل هلال طلوع هستند آغاز ماه را دارند
نقاط مغرب منطقه و خارج از هلال و نقاط شرق نقطه طلوع مکه و خارج هلال که طلوع ماه را نخواهند داشت
این مناطق روز بعد ماه برایشان طلوع کرده و از محاق خارج میشود
میدانیم که با طلوع هلال اول ماه هر روز نزدیک ۵٠ دقیقه طلوع ماه زودتر انجام میشود و اندازه هلال هم بزرگتر خواهد شد(٣۶٠ درجه تقسیم بر ٣٠ روز میشود ١٢ درجه)
تذکر:
پس برای اینکه بهفیم چندم ماه است دو مبنا وجود دارد
١) اندازه هلال که همه به آن توجه داریم
٢) میزان بلندی ماه فاصله ماه تا غروب هرچه این زمان بیشتر باشد روزهای بیشتری از ماه گذشته است
مثلاً امشب اگر شب چهارم ماه رمضان باشد حداقل تا غروب ماه باید ٣*۵٠ دقیقه = ١۵٠دقیقه بیش از دو و نیم ساعت(با در نظر گرفتن شروع ماه که اگر حدود ٢٠ دقیقه یا نیم ساعت بعد از غروب آفتاب ماه طلوع کند نیز قابل دیدن است چنین محاسبه تقریبی در نظر گرفتهایم باید ماه در آسمان باشد و بعد غروب کند
حالا با دانستن این نکات خیلی از مطالب را میتوانیم فهم کنیم
قرآن این دو مبنا را که هر انسانی از دانشمند تا عادی و حتی کشاورز و چوپان هم برایش قابل فهم است استفاده کرده و دستورات شرع را داده است. حتی خورشید هم چنین مبنایی در اختیار قرار نمیدهد
اگر اعمال شرع با وضعیت قمر گره خورده است و در قرآن هم اشاره شده بعلت سادگی و همهگیری ، جهانی بودن آن است و احتیاج به وسیله هم ندارد
در آیه ١٨٩ بقره همین معنی رامنظور میدارد که سبب هلال ماه برای زمانهای اعمال و دستورات شرع و حج میباشد
یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِىَ مَوَقِیتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ
وَلَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُواْ الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى
وَأْتُواْ الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَبِهَا وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ
(ای پیامبر) درباره (حکمت) هلالهاى ماه از تو سؤال مىکنند، بگو: براى آن است که مردم اوقات (کارهاى خویش) و زمان حج را بشناسند. (اى پیامبر به آنان بگو:) نیکى آن نیست که (در حال احرام حج،) از پشت خانهها وارد شوید، بلکه نیکى آن است که تقوى پیشه کنید و از درها وارد خانهها شوید، از خداى بترسید، باشد که رستگار شوید.
پس این ادعا که باید روز عید یکسان باشد یا شب قدر مفهومش همانقدر بی اساس است که برای وحدت بخواهیم در یک ساعت همه نماز صبح بخوانند هرچند که شب باشد.
آنچه که شارع دستور داده وحدت در انجام اعمال و همدلی و همراهی و... است و اینکه در اصول و انجام امور ما یکسان عمل کنیم نه اینکه حتماً در یک روز خاص عید بگیرید و چنین مواردی نیست.
حکم خدا بر آسانی و همه فهمی است نه قواعد محاسباتی سخت من درآوردی. چگونه میتوان کاری را در غیر محل آن انجام داد؟ سوالی است که من از این افراد وحدت ساز(گو) است هر چند میدانم که اصل وحدت در این موارد نیست.
من یک نمونه ارائه دهم فرض کنید حاکم شرع که حکم آن برای ما مسلم است فردا را روز آخر ماه رمضان اعلام کند در همان زمان شما غروب هلال اول ماه شوال را رویت کنید فردا برای شما چه حکمی دارد یا دو مرد عادل فردا را آخر ماه رمضان بگویند ، مسلم فردا برای شما ثابت شده که عید فطر است پس حداقل این است که بر شما فردا روزه حرام است هرکس هرچه گفته بر شما تصدیق ندارد اصلاً عقل هم به شما چنین مجوزی نمیدهد.
میبینید که حکم قرآن بر شما رویت است در درجه اول و مبانی بعدی برای عمل شما در رتبه بعد قرار دارند هرچند که بر شما است که اطلاع رسانی کنید در حد توان و بخصوص برای حاکم شرع ولی حق تفرقه و ... ندارید اما شما در اینجا نمیتوانید بر احکام و دستورات ثانویه باشی و به آنها عمل کنی.
آیا شما حق داری در صورت رویت ماه رمضان روز بعد را روزه نگیرید مسلم چنین حقی بر شما نیست حتی اگر بر حاکم شرع این امر ثابت نشود و فردا را ماه رمضان اعلام نکند ولی شما باید عمل به حجت خود که رویت بوده کنی.
در ضمن بعد از گذشت سی روز از شروع یک ماه روز بعد ماه نو شروع شده محسوب میگردد اینه بحثها بیشتر برای خود روز سی است که اول ماه است یا آخر ماه.
در این مورد سخن زیاد است که در آینده به امید خدا بیشتر خواهیم پرداخت شما هم اگر مواردی بنظرتان میآید یا سوالی دارید بپرسید خوشحال خواهم شد.
بسمه تعالی
محمد آباد خواجه روستایی است در جنوب شرق انار با فاصله ۴کیلومتر در جاده امین شهر که بعد از سیل سال ٦٥ تقریباً خالی از سکنه شده و امروز چند خانوار افغانی در آنجا ساکن هستند در این کتاب به این روستا فقط محمدآباد نوشته شده ولی امروز در انار تعداد زیادی محمد آباد وجود دارد که با القاب شناخته میشوند مثل کهنه،انقلاب یا پایین وخواجه(خواجا).... .
دارای مدرسه که بدون استفاده گردیده است مدتی بعنوان مدرسه استثنایی ایمان بوده سپس هم مدتی کمپ ترک مورد استفاده قرار گرفت.
این متن از کتابی است از:
وزارت دفاع ملی
سازمان جغرافیائی کشور
اداره جغرافیائی
بنام:
فرهنگ جغرافیائی
آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران
انار
جلد94- چاپ یکم
برگ NH-40-5سال 1358(در داخل جلد 1357)
البته قابل ذکر است که آنچه بعنوان تعداد جمعیت و... که در این کتاب آمده و آنطور که در مقدمه این کتاب آمده مربوط به گروهی پژوهشگر است که در سال 1353 در فارس سرگرم کار شده و نتیجه کار آنها 138 جلد شده که طبق یک نقشه راهنما(شکل در پستهای قبل آمده است) میباشد که هیچ مبنای اهمیتی قابل ذکری برای نقاط نیست بدین جهت این مجلد هم که بنام انار ثبت است فقط میتوان مرکزیت نقطه را مشخص کند نه اهمیت جمعیتی دارد نه اهمیت تقسیمات کشوری. برای پیدا کردن هر نقطه یا شهر و آبادی ما ماید در نقشه محل آنرا و سپس براساس حروف الفبا آنرا میتوانیم پیدا کنیم.
لذا این مجلد کتاب شهر شهربابک و روستاهایی از رفسنجان و ... را در بر گرفته است.
دیگر نقاط جغرافیایی از قبیل دشت و رود و کوه و.... در همان روستاهایی که کنار آن است توضیح داده شده است.(در مورد محمد آباد بدون هیچ دخل و تصرفی از این کتاب در صفحه ٧٣الی ٧٣ چنین بیان شده است). حتی با اینکه رسمالخط کتاب به من نمیخورد و ... برای امانت با سختی سعی کردم عین نوشته در آید( با این حال پرانتز سبز از من است) مثل چسباندن حروف و غیره در آینده من در نوشته جدید توضیحات و اشتباهات این متن را میآورم و علل آنرا بررسی میکنم امیدوارم که فرصت اجازه دهد.
اما محمد آباد در این کتاب:
محمد آباد MOHAMMADABAD
ده از دهستان انار، بخش حومه، شهرستان رفسنجان، استان کرمان
طج(طول جغرافیایی) َ19 55ْ، عج(عرض جغرافیایی) 51َ 30ْ، ارتفاع م(ارتفاع متوسط)1405متر.کویری، گرم خشک در 5 ک م(کیلومتری) جنوب خاوری انار .
جمعیت: 15 خانوار سرشماری۲۵۲۵(۱۳۴۵ه.ش)70تن، از طائفه خواجه و جدید.
زبان: فارسی
دین:اسلام؛ شیعه
کار و پیشه:کشاورزی،دامداری و فرشبافی،فرشها با طرح کاشان و اصفهان.
کشت:آبی؛ آب از کاریز.
فرآوردهها: گندم،جو،پنبه،یونجه ،ترهبار و پسته.
رستینیها: پوشش گیاهی برای چرای دام،درختان اسنکبیل.
مردم این آبادی از دبستان وشرکت تعاونی روستایی اناربهره میگیرند.
همچنان در گرو دارم نمیدانم کدامین عشق را باید صدا کرد!
تنها همین چند دسته گل را در دست دارم شاید هم همین چند شاخه!
آنچه پروردهام٬ همین است و بس٬ صدای وزوز مگسها آرامش را از روح و جسم انسان میبرند. آنها هرگاه کمی فساد را پیدا کنند٬ پیدا میشوند. ای کاش میشد تمام فسادها را از جسم و روح دور کرد. آرامش پیدا میشد؟
اعصاب دیگر داغانمان نموده ٬ کوفته. او آمده است که خط خطی کند روح را٬ مثل اینکه بر جانم چنگ انداخته است.
آه٬ غروب آفتاب٬ تششع طلایی رنگ که به سرخی میگراید. همه زیبایی آفریده است. دامنه کوه را از غباری نارنجی به نمایش گذاشته است. سایه بلندی از درختی در بیابان تا دور دستها کشیده است. شاخ و برگهای سبزی که از همیشه تیرهتر بنظر میآیند. وقتی که روشنی خورشید در بالای سرت است و کمترین سایه را داری این برگهای سبز درختان از همیشه روشنترند و الان در افق نوری کم به آنها تابیده و رنگ تیره که غالب میشود که نشان از تاریکی و آرامش شب در پیش.
آن همه صداهای جیرجیرکها که با شروع غروب در فضای
اطراف پراکنده میشود و موزیکی دلنشین برایت مینوازند
و تو باید از آن لذت ببری! ولی آنقدر خود را محصور کردهای که
اصلاْ صدایی نمیشنوی یا خود را به صدایی دیگر مشغول
کردهای٬ پناه میبری به صدای مصنوعی. در طبیعت از
این صداهایی که در سکوت شب پراکنده میشوند به انسان
آرامش هدیه میکند که عالمی را برایت زنده کند و تو زندهتر
از همیشه در آن سیر کنی. کمی آنطرفتر سوسو ستارهای
به تو امید را نوید میدهد اگر دقت کنی در آن هم ارمغانی
دیگر به سبزی برگهای چنار در نزد توست.
چه روزها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه اشکها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن تبر بدوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نه
ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام
دوباره صبح ، ظهر ، نه غروب شد نیامدی!
ای بهشت روی تو رویای من
گر نبینم چهره ات را وای بر من
چهرها ت منظر حسن خداست
حسن تو از هرچه زیبایی جداست
ای گل نرگس گل عشق همه
یوسف زیبای ال فاطمه
اشک چشم تو کجا شبنم کجا
با گل نرگس گل مریم کجا
شعر همشه در فرهنگ ما جای خاصی داشته است و شاعران نام دار ایرانی در عرصهی جهانی هم شهرهی خاص و عام بودهاند.
گاهی داستان زندگی شاعران نیز همانند شعرهای آنها جالب و خواندنی بوده است. داستان کوتاهی که در اینجا میاید مربوط به محمد تقی بهار است.