انار

انار

معرفی انار و دلمشغولیهای یک هموطن
انار

انار

معرفی انار و دلمشغولیهای یک هموطن

سوال بزرگ

بنام حق مطلق 

امروز به روایت بربرهای جدید برج‌های دوقلو نیویورک فروریخته آنهم به روایت همین وحشی‌های قشون کش در جهان بوسیله گروه القاعده! سر گروه آن بن لادن!

دلم می‌خواهد روی این گروه کمی مکث کنیم......

اولاً این شخص کیست و نسبت آن با مسلمانان و جهان اسلام چیست؟

این فرد که وهابی است و وهابیت هم که همه می‌دانند  یک گروه صهیونیست و صهیون‌ساز است که بوسیله روباه پیر انگلیس بوجود آمد، برای تفرقه بین مسلمانان بخصوص سنی‌ها!

این القاعده هم گروهی است که برای مبارزه با شوروی سابق ایجاد شده و بوسیله همین سلاطین آمریکایی منطقه بخصوص عربستان پشتیبانی می‌شود با همراهی آمریکا و اسرائیل و انگلیس مثلث شوم جهان امروز! بن لادن هم که از خانواده پادشاهی عربستان بوده و از پولدارهای این کشور و با آمریکایی‌هایی چون بوش و... روابط گرمی داشته و منافع مشترک دارند. و مدارک آن هم که در خبرگزاری‌ها و روزنامه آمریکایی و عربی اظهرمن‌الشمس است!

کار نداریم! این بحث را رها می‌کنیم.

امروز یک کشیش که در فلوریدا ظاهراً کلیسایی دارد و مثلاً مدهبی است در تلویزیون ظاهر شده و دستور آتش زدن 200 قرآن را در سالروز 21 سپتامبر 2010 می‌دهد کمی باید برگردیم روی مکث قبلی چرا!

چون این وسط قرآن دستور بمب گذاری را داده!!!!!!؟؟؟؟؟قرآن و دستور تروریستی

شما گفتید و ما هم باور کردیم؟!

اسم این کشیش تری جونز است

اما یک جونز نیز وجود دارد درست 46 روز قبل از عملیات تروریستی برجهای دوقلو و جاهای دیگر در آمریکا

توجه داشته باشید سال 2001 است نه 2010 او در یک رادیو منطقه‌ای در خود همین آمریکا از مردم می‌خواهد که به مجلس و کاخ سفید زنگ بنزنند و تماس گرفته و بگویند ما می‌دانیم شما می‌خواهید عملیات تروریستی انجام بدید و دیگران را متهم کنید شما طرحی ریخته‌اید که برجهای دوقلو را منفجر کنید و ...!!!!!!!!!!!

خب مردم چقدر تماس گرفته‌اند و چقدر نگرفته‌اند مهم نیست چون این اربابان رسانه بهتر است بگویم بوق گوششان به این حرفها بدهکار نیست!

اما عمق توطئه و ترفندهای شیطانی آشکار!

مسلماً این جونز خودش طراح این عملیان نیست ولی خبری مهم را می‌دهد که دولت آمریکا بخصوص صهیونیستها چه طرح و برنامه‌هایی دارند برای راه انداختن آنچه بوش گفت جنگ صلیبی!

هرگاه آمریکا خواست قشون کشی کند به جایی از همین نوع کارهای بچه گول‌زنک راه می‌اندازد و بعد طرح خود را اجرا می‌کند. حمله به ویتنام و بمب اتمی بر سر مردم ژاپن و ...

در همان سال 2001 بسیار شنیدیم که با وجود سیا و اف.بی.آی چگونه چنین برنامه ریزی دقیقی امکان دارد که دو هواپیما به دو برج بخورد و بمبهایی هم در این برجها با قدرت تخربب بالا کار گذاشته شود و با برنامه دقیق منفجر شود و توسط افرادی در جاههای خاصی فیلمبرداری شود آنهم از نوع حرفه‌ای... که همه یک پاسخ دارد آمریکا خود مجری این عملیات است.

البته این عملیان در ساختمان پنتاگون بیشتر مضنون و آشکار بود بخصوص افراد شاهد عینی تاکید کرده بودند که قبل از برخورد هواپیمای کذایی به ساختمان صدای انفجار و تخریب را دیده‌اند! یعنی محل قبلاً منفجر می‌شود.

این سخنان واقعی است و روزی اسناد رسوایی آن از سوی خود همین کشور برملا می‌شود اما حقیقت امر این است که توطئه این عملیاتها کاملاً واضح است حتی اگر این اسناد لو داده نشود.

همانطور که گفته شد گروه دست‌ساز خود آنهاست.

نوع عملیات طوری است که با آنهمه سازمانهای امنیتی و جاسوسی یک کشور چون آمریکا قابلیت انجام نمی‌یابد.

چه برسد که چندین جا هم هدف قرار بگیرد و هم هواپیما برخود کند هم بمب‌هایی در محل‌های خاصی منفجر شود و هم در زمان خاصی که کمترین خرابی را برای ساختمان‌های اطراف داشته باشد

عین انفجار برای تخریب یک ساختمان قدیمی که عمرش به سر آمده که گاهاً در فیلمهای خبری تلویزیون دیده‌ایم که ساختمان را در خودش فرو می‌برند فقط دود و خاکستر است که به اطراف پراکنده می‌شود.

اگر این عملیات تروریستی بود که ساختمان به این بلندی کلی از شهر نیویورک را تخریب می‌کرد نه بدین صورت ماهرانه تخریب شود و به دیگران خسارت نزند.

اما نکته دیگری که از همان روز پیدا بود و گفته می‌شد این بود که چرا 5000 کارمند یهودی و صهیونیستی و خیلی‌های دیگر آنروز در سر کار خود حاضر نشده و در خانه‌های خود نشسته یا به مسافرت رفته و یا دوریبن برداشته و چشم به برجها دوخته‌اند بجای دود شدن در ساختمان در بیرون ساختمان به تماشای دود شدن نشسته‌اند!

اگر یک شرکت بیمه چنین چیزی را حتی صدبرابر کمتر بلکه هزار برابر کمتر هم می‌دید ضامن پرداخت نمی‌شد یعنی اگر آنروز 5 نفر صهیونیست هم سرکار خود حاضر نمی‌شدند او می‌گفت کار شما 5 نفر است حالا آیا کار این 5هزار نفر نیست!!!!!!!!!؟

مسلم همه این سوالات در اذهان ول می‌خورد اما از طرف بلندگوهای جهان استکبار فقط یک متهم بیشتر ندارد آنهم یک مشت انسان مهربان که بوسیله همین مستکبرین مورد بدترین بی‌رحمی‌ها در دو قرن اخیر قرار گرفته‌اند.

قرآن اگر کتاب زندگی و لطف و مهربانی نبود که نسل یهود و مسیحی و ... در همان صدر اسلام ریشه کن شده بود

قرآنی که دستورات آن اجازه نمی‌دهد یک زن یهودی (کیشی که بیشترین دشمنی را با اسلام دارد و در قرآن بارها به این نکته اشاره شده) مورد کترین ظلم قرار گیر و مولای متقیان این ظلم را برای شنونده آن استحقاق مرگ می‌داند چنین دینی و چنین کتابی آیا تروریست است یا یک مشت کابوی غاصب که سرزمین مادری سرخ پوستان را گرفته و آنها را از زیر تیغ گذرانده و نسل آنها را نابوده کرده و حالا دایه حقوق انسان را سر می‌دهد.

بهانه می‌تراشد و قشون کشی به اکناف جهان می‌کند که من یکه ارباب جهان هستم.

طرحی که حد اقل 46 روز قبل از اجرا بوسیله یک جونزی در رادیو افشاء شده است و عآجزانه از سردمداران کاخ سفید می‌خواهد که این عملیات غیرانسانی را برای متهم کردن دیگران انجام ندهند چه شده است که با این افشاگری و این افتضات نقشه باز اجرا می‌شود

غیر از این است که عمر این برج‌ها بسر آمده و باید تخریب شود

جز این است که آمریکا برای حمله به افغانستان و عراق و سپس ایران نیاز به یک بهانه خود ساخته دارد.

آیا حمله به سومالی با یک انفجار خود ساخته آمریکایی شروع نشد؟

آیا حمله به ویتنام با یک انفجار زیر دریایی توسط خود آمریکا صورت نگرفت؟

و هزار از این نوع مگر جز توطئه خود آمریکا بود؟

این گروه آمریکایی القاعده که جز دست پرورده‌های خود همین کابوها نیست

بن لادن که شریک غار بوش است

خانواده پادشاهی او و گرمابه بودن آنها با آمریکا دیگر برای هر بچه‌ای مشخص است.

امروز بعد از بیش از9 سال حمله به افغانستان و بیش از دو میلیون کشته زن و بچه و پیر وجوان از این دو کشور و میلیاردها دلار زیان وارده به مردم و سلب آسایش از مردم این دو کشور و هنوز هم انفجار و ترور چه جوابی این سردمداران کفر برای مردم جهان دارند که بن لادن و محمد عمر و گروه القاعده چه شدند؟

آیا نابود شدند؟

آیا بن لادن امروز دستگیر شده؟

هزاران بی‌گناهی که در زندانهای گوانتومانو و ابوغریب با بدترین شکنجه‌ها روبرو شدند کجا و بن لادن کجا؟

سوال از کشته شدن یک نفر و دو نفر نیست که اگر یک زن جنابتکار زنای محصنه انجام دهد و شوهر خود را به بدترین روشها بکشد آنها ندایشان از همین بوق‌ها بلند است که حقوق بشر نابود شد؟آن مردی که ناموس‌اش چنین کند حقوق ندارد آن مردی که خونش چنین به زمین بریزد حقوق ندارد و بشر نیست اما این زن چون کاری کرده از نوع کارهای خائنانه آنها و جنایتی کرده از نوع جنایاتن آنها حقوق دارد و حقوق بشر ویران شده؟

سوال از بیش از دو میلیون انسانی است که بوسیله بربرهای قرون جدید به منطقه خاور میانه نابود شده و احتمالاً این بی‌گناهان هیچ حقوقی در منشور این بربرها ندارند

با وحشانه‌ترین ابزار شکنجه افراد را شکنجه کرده و اگر موبایل در اختیار یک خائین به این مملکت قرار نگیرد که هر شب با رادیو سیا(فردا) یا بی.بی.سی تماس بگیرد حقوق انسان نابود شده آنهمه انسانهای بی‌گناه در زندانهای شما حقوق‌شان کو؟ سوالی است که بلندگوهای استکبار جوابی به آن نمی‌دهند؟

اگر هزاران کودک و زن و مرد و پیر و جوان فلسطینی در بدترین شرایط در یک زندان بزرگ بعنوان غزه محاصره شده و هیچ کمکی را نگذارند به آنها برسد حقوق ندارند اینها باید از بی غذایی بمیرند و از بی دارویی تلف شوند چرا که هدف آنها آزاد بودن است ولی شما مطیع خود می‌خواهید که اینها نمی‌شوند باید با بدترین روشها از آب و غذا و.. محروم شوند ولی شما دم از حقوق آنها نمی‌زنید

اما چندین سال از حقوق یک زندانی که بعلت یک هل یک مامور ناشی و برخود با میله فوت می‌کند دم می‌زنید!

خیال می‌کنید تا کی این بلندگوها جواب می‌دهد!

سالهاست که فقط این بلندگوها صدا دارند اما اثر هرگز!

بیداری جهان چون مالیخولیا بجانتان افتاده است!

آنروزی که به عراق و افغانستان حمله می‌کردید تا ایران را از سر راه نقشه از نیل تا فرات و کمی آنطرف‌تر بقول شهید مطهری شیراز را برادرید و اسرائیل را در منطقه یگانه کنید اما توطئه شما کمانه کرده و شما را مفتضح کرده

امروز افکار جهان از شما نتیجه حمله به گروه القاعده را سوال می‌کند

نتیجه حمله به عراق و داشتن سلاح‌های کشتار جمعی آنها کو؟

شما نه ایران را از راه بر نداشتید که مردم منطقه را با آن همراه کردید!

افکار مردم عراق و افغانستان امروز با ایران است یا اسرائیل و امریکا؟

سوال بزرگی در پیش روی دارید! چرا جان انسانهای بی گناه را برای اهداف پلید خود گرفتید؟ چرا نتوانستید بن لادن را بگیرید؟ چرا مردم عراق و افغانستان از حمله و ترور در امان نیستند؟

امروز برای گریز از این سوال‌ها یک مجنون را وارد معرکه می‌کنید که قرآن را آتش بکشد و انتظار داشته باشید که مسلمان مقابله به مثل کنند و تورات و انجیل آتش بزنند تا شما از یک کشمکش مذهبی بیشترین استفاده را ببرید و جنگ صلیبی راه بی‌اندازید اما جهان نشسته و به ایران نگاه می‌کند که چه می‌کند در برابر این خدعه و امروز رهبری مقابله به مثل را همان نیرنگ شما دانسته و نهی می‌کند

و این برای شما خیلی بد است که دست‌تان رو شود و نقشه‌تان نگیرد و جهان فقط از شما سوال کند نه اینکه در توطئه شما گرفتار شود.

امروز اسرائیل برعکس 10 سال قبل که توان موشکی قوی نداشت قدرت برتر منطقه است امروز جوانان این مملکت برای آبادی کشورشان تلاش مضاعف دارند

امروز موشک سجیل نسل دوم آزمایش می‌شود که اسرائیل را هیچ را گریزی از آن نیست

امروز زیر دریایی‌های ایران در خلیج و اقیانوس هند جولان می‌دهند

امروز ماهواره ایران به فضا می‌فرستد

امروز سایت نطنز اوراونیوم 20 درصد غنا شده تولید می‌کند

افکار جهان را به طرف یک جونز بی عقل متوجه می‌کنید

رفتار و کردار شما در این نیرنگها برملا شده است

سوالات افکار عمومی جهان شما را خفه خواهد کرد!

وقتی به کشتی آزادی حمله می‌کنید انتظار دارید که جهان وحشت کند اما وحشت که نمی‌کند هیچ شما را فقط وحشی می‌خواند و پتکی می‌شود توی سرتان این بعلت این است که جهان بیدار شده است.

مسلمانان این عملیات را انجام نداده‌اند بلکه صهیونیستهای کودک کشی انجام داده‌اند که این گروه القاعده را ساخته‌اند

بن لادن را تولید کرده‌اند برای شرارت برای چنین روزی که به بهانه او به کشور دیگر حمله کنند

به بهانه تروریست بودن مسلمانان قرآن آتش بکشند جنگ صلیبی علم کنند

وای از اینهمه جنایت و مکاری

تا کی ادامه می‌یابد این نقشه‌ها

امروز کفگیر نقشه و طرح به ته دیگ خورده

بدان جا رسیده‌اند که کتاب آسمانی را آتش می‌زنند

عمل مشمئز کننده‌ای که هر عاقل و هر بشر از آن بیزاری می‌جوید دست‌تان به هیچ بند نیست

گور خود را با این اعمال ناشیانه می‌کنید و راهی هم برایتان نمانده

چون حیات شما رو به اتمام است.

ایران امروز بدون هیچ سلاحی و هیچ موشکی ابرقدرت است چون قدرتی دارد که باورهای جهان را به بار نشانده امروز ما دارای موشکهای پیشرفته هستیم که آن هم بعلت رسیدن به باور است

به این علت است که آمریکا به عراق و افغانستان حمله کرده و آنها را اشغال کرده

امروز حماس و حزب اله موشک دارد چون اسرائیل دارای قدرت نظامی بوده و هر روز این منطقه را مورد تاخت قرار می‌دهد

وگر نه حزب‌الله موشک و سلاح نیاز نداشت

امروز نه شما زورتان به ایران نمی‌رسد به حزب‌الله هم نمی‌توانید چیزی دیکته کنید به حماس حماس هم همینطور چون بیداری و فکر را نمی‌شود با بلندگو نابود کرد هرچند که می‌شود غبار به پا کرد اما غبار رفتنی است

کف را آب خواهد برد و در‌ها هستند که می‌مانند و می‌درخشند

دست بردارید از اینهمه دروغ و دغل‌بازی

از این‌همه اعمال ضد انسانی و بشری

با شعار حقوق بشر بیشترین اعمال ضد بشری را انجام می‌دهید چه فکر کرده‌اید مردم سر در آخور کنند

نه چنین نیست

امروز بودن اسرائیل برای صهیونیست به یک کابوس تبدیل شده است

بجای گسترش تا نیل باید برای موجودیت خود مشروعیت خود دست‌پا زنند و بمیرند.

نقشه آمریکا برای یک خاورمیانه جدید به یک کابوس بنام ایران تبدیل شده که حتی مصر و آن حسنی مبارک بی‌شعور و پیر هم متوجه شده و در شرم‌شیخ خودش در گفتگوهای سازش شرکت نمی‌کند.

فقط مانده یک محمود عباس که هیچ مشروعیتی برای مردم فلسطین ندارد یعنی بودن او در یک طرف میز مثل نبودنش است

امضای او که هنوز نکرده مثل امضای اسرائیل در طرف دیگر است چون عباس هم بهایی و اسرائیلی است!

 


.

.

باشد بزودی که اسرائیل نباشد.

.

.

باشد که صبح دولتش بدمد.....

و از این جرثومه‌های فساد خبری نباشد...

شبهای کوفه

یا کوبنده ظالمین

امشب کوفه چه خبر است.

فردا ایتام کوفه به کدام درب می‌نگرند؟ حلقه دری کوبیده نخواهد شد وای از چشم انتظاری!

دیشب، آخرین شبی بود که نخلستان های کوفه میهمان نگاه تو بودند. چه بصیر بودی تو و این مردم ندیدند! وای بر دیدگان بی بصیرت.

دیشب، آخرین شبی  بود که قطرات اشکت بر سینه رازدار چاه فرو می چکید. چه قدر ناشناس بودند کوفیان. وای بر ما که چاه نهانگاه درد دلهایت بود.

دیشب، آخرین شبی بود که کوچه پس کوچه های مدینه، صدای گام های نازنینت را می‌شنفت. چه کودکانی فردا خواهند فهمید این موزیک قدمها از که بود، مردمی که نخواستند بشنوند و خود را بخواب زدند فردا آه خواهند کشید. 

کوفه چه سخت این شبها نفس می‌کشد

 

نبض ثانیه ها امشب تندتر از همیشه می زند.

بغض سنگینی در نگاه خسته آسمان نشسته است.

باد، هوهوی غریبانه اش را دوباره از سرگرفته و بی تابانه بر در و دیوار شهر می کوبد.

 

صدایی نیست؛ جز صدای زمزمه وار لب هایت.

 تو را امشب نه التماس دستگیره در نه بال بال زدن های مرغکان عاشق کوفه و نه چشم های نگران زینبین و حسنین از رفتن باز نمی دارد، همانطور که دیشب نتوانست جلو قدم‌هایت را بگیرد؛ چه حسرت انگیز است این وداع ! برای کوفیان و بیشتر برای آیندگان.

سحرگاه وداع از راه رسیده است.

می روی؛ آن گونه که می‌گویی برگشتنی در کار نیست.آه از این رفتن و برنگشتن!

دیشب رد قدمهای صبورت برای آخرین بار، گونه های سرد و تبدار زمین را نواخت. و امشب رفتند جانسوز می‌شود و ردی در تاریخ برجای خواهد گذاشت. چه داغ است این وداع چه عمیق است این شکاف!

 دیشب نگاهت با در و دیوار شهر خفته وداع می کند. امشب شهر از تو!

نخلستان ها از دور تو را فریاد می کنند.

چاه، آشفته و سراسیمه سرود مویه سر می دهد.

 تو  چشم می دوزی به معراج سبزت و لبخند می زنی.

وجود تو، در هاله ای از نور گم شده است.

آفتاب پیشانی ات، در کسوفی نا به هنگام، فرو رفته است.

تمام پنجره های اشراق به سویت گشوده می شود.

تمام سلول‌هایت فریاد می زنند: "فزت و رب الکعبه"

صدایی که در تاریخ موج می‌زد و پیش می‌رود.

در زمان می‌پیچد و رهیافت می‌خواهد و می‌یابد.

و سلمان می‌داند که این موج به هم وطنانش خواهد رسید و آنها پرچم او را بر دوش خواهند کشید.

و سلمان رو سفیدتر از همیشه در کنار مولایش با غرور پلک می‌زد و لبخند سرور.

.... و اما کوفه همچنان خفته است و شکاف تاریخ هم او را بیدار نکرده

و انگار نمی‌خواهد باز هم بیدار شود.

 و رگی از او گم شده است.

انگار غیرت از شهر پرواز نموده! آه از اینهمه بی‌خبری!

و...... و از همه پشیمان‌تر از وقتی سر فرزندت را بر نیزه می‌کند و هیچ نمی‌بیند جز پشیمانی.

 "فزت و رب الکعبه"

 چگونه می‌گویی!

چه می‌گویی!

به که می‌گویی!

کی می‌گویی!

.................

می‌شنویم

می‌دانیم چه می‌‌گویی

شنواترمان فرما!

خودت بیادمان انداز!

زمان ندارد کلام‌ات

وجوت پر از بیان است.

گل نرگس امام زمان

 به نام یکتای هستی

 

چه روزها که یک به یک غروب شد  نیامدی 

چه اشکها که در گلو رسوب شد  نیامدی

خلیل آتشین سخن  تبر بدوش بت شکن 

خدای ما دوباره سنگ و چوب شد  نیامدی

برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نه 

ولی برای عده ای چه خوب شد  نیامدی

تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام 

دوباره  صبح ، ظهر ، نه  غروب  شد   نیامدی!  

گل نرگس خدا کند تو بیایی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ای بهشت روی تو رویای من

گر نبینم چهره ات را وای بر من

چهره‌ا ت منظر حسن خداست

حسن تو از هرچه زیبایی جداست

ای گل نرگس گل عشق همه

یوسف زیبای ال فاطمه

اشک چشم تو کجا شبنم کجا

با گل نرگس گل مریم کجا

ماه علی

             بنام خالق ماه                   

       به مناسبت  ماه‌ مبارک  رجب المرجب         

شاید یک یادی از آنچه که در پیش رویمان است و قدر بدانم و ارزان از دست ندهیم.

روایتی است از پیامبر اعظم(ص) که ماه رجب ماه علی(ع) است و شعبان ماه من و رمضان ماه خدا.

از شهر علی(ع) درست وارد شهر پیامبر(ص) سپس قدم به شهر خدا بگذار

حالا ما وارد ماهی ‌شده‌ایم که در اعمال آن بخصوص روزه ثواب فراوان است.

حتی سه روز روزه در این ماه بهشت را واجب می‌کند.

  امیدوارم در شهر علی(ع) آنچنان وارد شویم ؛ دلشاد.

  و چنان عمل کنیم؛ خواست پیامبر و اولیاء خدا.

  و چنان خارج شویم؛ دست پر.

  و از شهر پیامبر هم٬ هم ....

  ........

  و آماده شویم تا وارد شهر خدا شویم.

  چون این شهر شهری است بسیار مبارک وارد شدن

  آن هم اسباب و اثاثیه‌ای می‌خواهد که در این دو شهر

  قبلی باید تدارک دید.

آماده شو که شهر اول را از دست ندهی و شهر دوم هم در راه است

ارغوانم آنجاست

ارغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد می گرید
چون دل من که چنین خون آلود
هر دم از دیده فرو میریزد...
هرچه با من اینجاست ارغوانم آنجاست
رنگ رخ باخته است.
آفتابی هرگز
گوشه چشمی هم
بر فراموشی این دخمه نینداخته است.

امیر هوشنگ ابتهاج (ه ا سایه فروردین 1363

اندر این گوشه خاموش فراموش شده،
کز دم سردش هر شمعی خاموش شده،
یاد رنگینی در خاطر من
گریه می‌انگیزد:
ارغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد می گرید
چون دل من که چنین خون آلود
هر دم از دیده فرو میریزد.

ارغوان
این چه رازی است که هر بار بهار
با عزای دل ما می آید
که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است
وین چنین بر جگر سوختگان
داغ بر داغ می‌افزاید

ارغوان
پنجه خونین زمین
دامن صبح بگیر
وز سواران خرامنده خورشید بپرس
کی برین دره غم می‌گذرند؟

ارغوان
خوشه خون
بامدادان که کبوترها
بر لب پنجره باز سحر غلغه می‌آغازند،
جام گلرنگ مرا
بر سر دست بگیر،
به تماشاگه پرواز ببر.
آه بشتاب که هم پروازان
نگران غم هم پروازند.

ارغوان
بیرق گلگون بهار
تو بر افراشته باش
شعر خونبار منی
یاد رنگین رفیقانم را
بر زبان داشته باش.

تو بخوان نغمه ناخوانده من
ارغوان،
شاخه همخون جدا مانده من.

ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگست امروز؟
آفتابی است هوا؟
یا گرفته است هنوز؟

من درین گوشه که از دنیا بیرون است،
آسمانی به سرم نیست،
از بهاران خبرم نیست،
آنچه میبینم دیوار است.
آه، این سخت سیاه
آنچنان نزدیک است
که چو بر میکش از سینه نفس
نفسم را بر میگرداند.
ره چنان بسته که پرواز نگه
در همین یک قدمی می‌ماند.
کورسویی ز چراغی رنجور
قصه پرداز شب ظلمانی است.
نفسم میگیرد
که هوا هم اینجا زندانی است.