ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
یا شدیدالعِقاب
آنها که برایمان هدیه خسارت محض آوردند!
بجای پیش قاضی نشستن،پشت به قاضی و مقابل ملت نشستهاند.
آنها که ترک فعلشان یک دهه کشور را به عقب برده است!
بجای زندان با اعمال شاقه، در کاخها لمیده و منتظر بازگشت به منصب والا می باشند.
آنها که با دشمن پلاسیدهاند به جاسوسی و دریافت گرین کارت!
بجای بالای دار و پوساندن کفن، در بولتنها به دادن دستورالعمل مراکز دولت مشغول و قلمها در فرسایش.
آنها که آدرس فشار بر ملت و ناتوان کردن مملکت می دادند!
بجای حبس طویل مدت و شلاق، ساکن در هتل اوین و مشغول با موبایل و خنده به ملت.
نشان همین کافی است!
بگردیم لنگ کار پیدا کنید ای مردان مردم نیست این نشان پنهان،اما گم است پیک و پیکار مردان این آورد.
آیا نیست شما را ترس از روز پسین!
آنجا که دادار شود الشدیدالعِقاب!!؟
بنام یاور حق پرستان
می توان سبعویت را دید
می توان فاجعه را شنید
می توان چیزی را احساس کرد که سختی در نهایت رسیده
اما درک درد و رنج انسانهای غزه را چه کسانی می فهمند
مرفعین بی درد
یا مستضعفین رنج دیده
آن کارگری که از دریافتی ماهانه خود می زند تا 250 هزار تومان به مردم آنجا کمک کند!
درک جای مردان مرد بودن هم مشکل است
تا چه نتوان شدن...
یا قیوم
در مرحله اول شاید خیال کنید بخواهم به کلان کارهای بانکی در اختلاس و دزدی و .... اشاره کنم
نه می خواهم ذرات دریا شده نزد بانکها از روش زورگیری اشاره داشته باشم از نو دلم وخهههههه....
بله شما اگر وارد بانک شوید و کلی وقت کاربر بانک را بگیرید و کاغذ مصرف کنید و ... و پولی را از یک حساب بانکی به حسابی در همان بانک انتقال دهید هیچ هزینه ای پرداخت نمی کنید ولی اگر چنین هزینه هایی را به سیستم بانک تحمیل نکیند آنوقت با احترام بانک چنین هزینه ای را به شما تحمیل می کند و پول زور می گیرد
وقتی شما در منزل از طریق اینرنت بانک یا همراه بانک پولی را به حسابی دیگر در همان بانک منتقل کنید حداقل 30 تومان میگیرد
چرا چون همان که من گفتم
چرا نرفتی به بانک هزینه تولید کنی وقت و زمان و کاغذ و.... را روی دست بانک نگذاشتی پس حالا پول زور وده.....
... حالا جالب است که بانک مرکزی هم از این پول زور گرفتن بانکها حمایت می کند.
شما اگر بروی در بانک و پول نقد بگیری مثلا 10 م ت و هم کاغذ بانک بعنوان رسید خراب کنی هم وقت کارمند را بگیری و هم دستگاه پولشمار را مستهلک نمائی بانکها هیچ هزینه ای از شما نخواهند گرفت ولی اگر این هزینه ها را به بانک تحمیل نکنی و بروی درب مغازه کارت بکشی هزینه کسر خواهد شد
چرا پون پول زور باید ودی....
تا کشورمان درگیر چنین مدیران بی خردی باشد که جوابگو نیستند و بدون تفکر تصمیم می گیرند مسلم راه ستنتی پیمودن و درگیری با جهان مدرن مسدود است
مرگ بر جمود و بی فکری در عالم مدرن
......
یا قاضی الحاجات
..... با آنهمه خسارت محضی که به کشور وارد کردند و شما هر روز تکرار می کنید در هر کشور غربی و قانون مداری که بود الآن باید یا در حبس باشند و یا در پشت میز محاکمه...
سوال اصلی این است که چرا تا کنون این غرب پرستان که چنین کشور را در دره انداخته و چاه ویل ساختن برایش، هنوز باید زبان درازی کنند و مدعی عموم آیا نباید اقدامی انجام دهد آیا مجلس نباید اقدام کند؟
پس کجا باید این ملت مظلوم که با مشکلات ایجاد شده توسط آنها دست و پا می زند باید شکایت ببرد؟
واقعا چه کسی این ترک فعل قوه قضایی را باید پیگیری کند و محاکمه آن کجاست؟!
آیا مشکل اصلی ما همین نیست که یک عهده فرصت سوز مدعی هستند؟ اگر راست می گویند و یا شما هم درست می گوئید باید در محکمه حرف خود را ثابت کنند! نه در روزنامه های دروغ پرداز غرب پرست، این مطبوعات از کجا می توانند تامین درآمد کنند آیا به سرویسهای خارجی وصل نیستند چه مقامی باید اینها را بررسی کند و راست و دروغ را مشخص!؟
مردم را در جواب این سوالات نگذارید!
پاسخ دهید!
تا کی در دوگانه های ترک فعلهای دو جریان حاکم مملکت بلنگیم؟
مچاله شدیم!
یا رفیق بی همتا
وقتی که به کوتاه آمدن عادت دهی ، آنوقت عادت کنندگان به بلند شدن نامانوس می شوند.
وقتی کسی را به غلط بلند کنی، او به غلط نشستن را یاد می گیرد.
وقتی لطف بی حد شود مهربانی دیده، چشته خوار می شود.
نمک گر زیاد استفاده کنی، شوری بی مزه می شود.
رفتار میانه داشتن، راه استادان کارکشته است.
باد دادن سرمایه ها، کار راحت دیده های راحت رسیده است.
قدر دادن به اندازه، نیکوترین کار است، حتی مفیدترین.
امروز کسانی را به دشمن تقدیم کرده ایم که یک روزی آنها را نیک داشتیم بیش از حد!
کسانی سرازیر شده اند که بیش از ارزش شان ارج نهادیم!
..... تا کی باید ارزشها را قربانی کوتاه آمدنهای بی خود کنیم!
.... تا کی باید راه نا تمام گذشته را پی گیرم و از نو طی کنیم!
..... تا کی باد دهی بادکرده های خودمان را نظاره می کنیم!
آنهایی را که امروز در روبروی خودمان قرار داده ایم؛ همانهایی هستند که دیروز بی اندازه بلند کرده و حلوا حلوا کرده ایم!
آنهایی که خودشان بودند ولی رفتار ما آنها را بی خود کرد، آنهایی که بدون دلیل روی سر بردیم آنهایی که بر سر خود کوفتیم و امضای کشکشان را قدر خود کردیم.
بازیگران بی هنر.....
بازی کنان بی شان......
سیاست بازان بی سیاست ....
سربازی نرفته های ژنرال شده.....
دانشگاه ندیده های دانشیار شده .....
آب ندیده های شناگر شده ......
.... وای از این همه ناتمام های بی شروع!
شاید باید یکبار بادهای بادبادکهای نترکیده را خالی کنیم یا لااقل کمتر کنیم تا بدانند و بدانیم ارزش در وزن گران است و لعل ناب و مطالعه شبانه ؛نه به باد کله و لعاب روی و سخن زیاد و توجیه بی خاصیت!
بادها را خالی کنید!
ای آدمها....
ای مردم....
ای انسانها....
ای بر مسند نشسته ها....
بادها را خالی کنید!