ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
یا رب العالمین
چندان چنان و بی خیال بودیم
اگر چنین درد سر دار شدیم
در کردار دست بالا بودیم
لیک نیم بهاء رها شدیم
از شرق به غرب تمام ما بودیم
الآن هم سراسر غوغا شدیم
اگر بوته زار قلم نو بودیم
کنون مثل زغال سیاه شدیم
امروز رفتن در بلا شاهد بودیم
فردا ترفند آنها شکارشان ما شدیم
روزنه تاریک و رشته باریک چه بودیم
پس چرا اینقدر بی فکر و ولنگار شدیم
صحرای پر سبزه و نیک طراوت بودیم
شاید که امروز خشکیده و کال تر شدیم
در نمکزار درون پر ز قند دوستان بودیم
فردای نیآمده تلخ و پر دردسر شدیم
چاه پر آب و مزرع گندمزار بودیم
مترسک جالیز پر فتنه امروز شدیم
آوازمان گوش نواز و خوش صدا بودیم
چه کنیم خرخر حلقوم و خرناسی شدیم
یا ستار العیوب
گر ما را دیده اید چه دیدنی
گر فرق ما را شکسته اید چه شکستنی
گر سوی ما آمده اید چه آمدنی
گر پیش ما نشسته اید چه نشستنی
گر با ما مدرا کرده اید چه مدارائی
گر کمک داده اید ما را چه کمکی
گر دشمن زده اید مارا چه دشمنی
گر تقویت کرده اید ما را چه تقویتی
گر آرام ساخته اید ما را چه آرامشی
گر تراسنده اید خصم ما را چه ترسی
گر شیطان بدر کرده اید ما را چه شیطانی
گر آموزش داده اید ما را چه آموزشی
گر فکرت آموخته اید ما را چه فکرتی
گر تادیب ساخته اید ما را چه ادبی
گر نوازش داده اید ما را چه نوازشی
گر صاف کرده اید راه ما را چه راهی
گر میان دار معرکه بوده اید ما را چه میانداری
گر برآورده اید آرزوی ما را چه برآوردی
گر صفا بخشیده اید خانه مان را چه صفائی
گر آب بوده اید بر آتش مان چه آبی
گر صبر بوده اید بر مصیبت مان چه صبری
گر نمک بوده اید بر قاتق مان چه نمکی
گر پروارنه بوده اید گرد شمع مان چه پروانه ای
گر روشنی بوده اید بر شبهای تارمان چه روشنایی
گر بوده اید.......
بگو کدام بودن؟
..... تا بگویم بوده ای یا مدعی بوده ای
راهم دهید در کوره راهی باریک تا سازم راهی بهر مدعوبین
یا قاضی الحاجات
..... با آنهمه خسارت محضی که به کشور وارد کردند و شما هر روز تکرار می کنید در هر کشور غربی و قانون مداری که بود الآن باید یا در حبس باشند و یا در پشت میز محاکمه...
سوال اصلی این است که چرا تا کنون این غرب پرستان که چنین کشور را در دره انداخته و چاه ویل ساختن برایش، هنوز باید زبان درازی کنند و مدعی عموم آیا نباید اقدامی انجام دهد آیا مجلس نباید اقدام کند؟
پس کجا باید این ملت مظلوم که با مشکلات ایجاد شده توسط آنها دست و پا می زند باید شکایت ببرد؟
واقعا چه کسی این ترک فعل قوه قضایی را باید پیگیری کند و محاکمه آن کجاست؟!
آیا مشکل اصلی ما همین نیست که یک عهده فرصت سوز مدعی هستند؟ اگر راست می گویند و یا شما هم درست می گوئید باید در محکمه حرف خود را ثابت کنند! نه در روزنامه های دروغ پرداز غرب پرست، این مطبوعات از کجا می توانند تامین درآمد کنند آیا به سرویسهای خارجی وصل نیستند چه مقامی باید اینها را بررسی کند و راست و دروغ را مشخص!؟
مردم را در جواب این سوالات نگذارید!
پاسخ دهید!
تا کی در دوگانه های ترک فعلهای دو جریان حاکم مملکت بلنگیم؟
مچاله شدیم!
یا رفیق بی همتا
وقتی که به کوتاه آمدن عادت دهی ، آنوقت عادت کنندگان به بلند شدن نامانوس می شوند.
وقتی کسی را به غلط بلند کنی، او به غلط نشستن را یاد می گیرد.
وقتی لطف بی حد شود مهربانی دیده، چشته خوار می شود.
نمک گر زیاد استفاده کنی، شوری بی مزه می شود.
رفتار میانه داشتن، راه استادان کارکشته است.
باد دادن سرمایه ها، کار راحت دیده های راحت رسیده است.
قدر دادن به اندازه، نیکوترین کار است، حتی مفیدترین.
امروز کسانی را به دشمن تقدیم کرده ایم که یک روزی آنها را نیک داشتیم بیش از حد!
کسانی سرازیر شده اند که بیش از ارزش شان ارج نهادیم!
..... تا کی باید ارزشها را قربانی کوتاه آمدنهای بی خود کنیم!
.... تا کی باید راه نا تمام گذشته را پی گیرم و از نو طی کنیم!
..... تا کی باد دهی بادکرده های خودمان را نظاره می کنیم!
آنهایی را که امروز در روبروی خودمان قرار داده ایم؛ همانهایی هستند که دیروز بی اندازه بلند کرده و حلوا حلوا کرده ایم!
آنهایی که خودشان بودند ولی رفتار ما آنها را بی خود کرد، آنهایی که بدون دلیل روی سر بردیم آنهایی که بر سر خود کوفتیم و امضای کشکشان را قدر خود کردیم.
بازیگران بی هنر.....
بازی کنان بی شان......
سیاست بازان بی سیاست ....
سربازی نرفته های ژنرال شده.....
دانشگاه ندیده های دانشیار شده .....
آب ندیده های شناگر شده ......
.... وای از این همه ناتمام های بی شروع!
شاید باید یکبار بادهای بادبادکهای نترکیده را خالی کنیم یا لااقل کمتر کنیم تا بدانند و بدانیم ارزش در وزن گران است و لعل ناب و مطالعه شبانه ؛نه به باد کله و لعاب روی و سخن زیاد و توجیه بی خاصیت!
بادها را خالی کنید!
ای آدمها....
ای مردم....
ای انسانها....
ای بر مسند نشسته ها....
بادها را خالی کنید!
یا عادل مهربان
اینجا باغ است و بقیه جاهای دنیا جنگل
ما برتریم
دشمنان ما باید از بین بروند
هر که با ماست باشد
هر کس با ما نیست نباید باشد
ما سرور هستیم
هر چه ما می گوئیم درست است
آنچه دیگران می گویند اگر برای ما نفع دارد درست است وگر نه ،نه
بلایی سر تان در آوریم که یادتان برود که به ما بگوئید بالای چشمتان ابروست
هر چه خواستید به دیگران بگوئید
ولی هرکس که ما را تائید کند نه
او بد باشد و خوب باشد ندارد
خوب و بد را ما تعیین می کنیم
جهان از ماست
دیگران انگل هستند
.....
پلیس ما باید معترضین را با شدیدترین راه ممکن نابود کند
پلیس ما تامین کننده امنیت ماست
حق دارد بی قانونی را تحمل نکند
حق دارد قانون شکن را بکشد
حق دارد او را خفه کند
حق دارد چون ما می گوئیم
....
اغتشاشگران ایرانی صلح جو هستند
معترضین ایرانی محق هستند
معترضین ایرانی نباید پلیس با آنها برخورد کند
امنیت آنها باید تامین باشد
حکومت ایران باید نابود شود
دانشمندان ایرانی باید کشته شوند
کشتن ماموران ایرانی خشونت نیست
ما جهانی پر از حقوق بشر ساخته ایم
ولی فقط بشر آن ما هستیم
بقیه انسانها اگر ما بگوئیم بشرند وگرنه بشر نیستند
ما اروپایی و آمریکایی هستیم
آسیا و آفریقا اگر با ما نباشد نباید باشد
همه چیز را ما تعیین می کنیم
میزان ما هستیم
اینها تعاریف دوگانه نیست
چون ما می گوئیم
....ما
.....فقط ما
تمام.....