انار

انار

معرفی انار و دلمشغولیهای یک هموطن
انار

انار

معرفی انار و دلمشغولیهای یک هموطن

روز استکبار ستیزی

یا قهار

 با تبریک روز دانش‌آموز و روز ملی مبارزه با استکبار جهانی 

آنها که می‌کشتند

خفه می‌کردند

خراب می‌کردند

ترور می‌کردندکوتای مرداد آنها و جاسوسی آنها نشانی کوچک از دخالتهای آنها و ....

عربده می‌کشیدند

زور می‌گفتند

خود را سلطان جهان می‌دانستند در سلطه گری هیچ کم نمی‌گذاشتند

حالا تعدادی دانشجو شاخشان را شکسته‌اند.

دیگر برای جهان نمی‌توانند ابهت خویش را نشان بدهند و به رخ بکشند

آه! از این شکست.

این شکست سخت‌ترین سرشکستگی برایشان است.

آنها در این روز دیوانه شدند، از خود بی خود گشتند و عربده‌های آنها هیچ فایده برایشان نداشت.

گیج بودن آنها آنقدر بود که نقشه حمله نظامی را پیاده کردند و در طوفان شن بر گیجی‌اشان افزوده گشت.

و هنوز هم چون دیوانگان دارند از این ملت سیلی می‌خورند و این عکس‌العمل سالها زورگویی و خودخواهی آنهاست و دشمنی آنهاست با ملت و ملتها.

و این هیولا و غولبازی در جهان را می‌خواهند ادامه دهند

ولی دیگر کسی برایشان توجه‌ای نمی‌کند.

این برایشان بسیار گران است

و امروز با همه تحریمها و خدعه‌ها و نیرنگها،جنگها و رفت و آمدها باید فهمیده باشند که این خط هنوز ادامه دارد

و این خط عزت خواهی و خود باوری در ملت‌ها دوانده شده است

 و این دانشجویان و دانش‌اموزان در تمام جهات با کار علمی و پرچمداری علمی راه خودکفایی را و عزت پروری و خودباوری و..... را ادامه خواهند داد.

طاهره صفار‌زاده

    هوالباقی   

با تسلیت وفات استاد مبارز و شاعره بلند قدر و مترجم قرآن مجید

طاهره صفارزاده

به همه شما عزیزان شاعره سیرجانی طاهره صفارزاده

بخصوص همشهریان سیرجانی

ایشان در ۲۷ آبانماه سال 1315 در شهرستان سیرجان متولد شد

پس از طی نمودن دوران ابتدایی و متوسطه  در دانشگاه تهران پذیرفته شد و پس از کسب مدرک لیسانس در رشته زبان و ادبیات انگلیس برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفت. 

وزارت علوم و آموزش عالی در سال 1371، صفارزاده را به عنوان استاد نمونه اعلام کرد و در سال 80 پس از انتشار ترجمه قرآن کریم به افتخار «خادم القرآن» نائل آمد. 
سازمان نویسندگان آسیا و افریقا، در ماه مارس 2006 همزمان با بر پائی روز جهانی زن ، وی را  به عنوان شاعر مبارز و زن نخبه دانشمند مسلمان برگزید.

وفات:4 آبانماه 1387 مطابق با 25 شوال 1429 هجری قمری (برابر با شهادت رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق علیه‌السلام)

کلامی از این شاعر گرامی:

من از هدایت شدگان هستم، دستگاهی که باید اینکار را بکند خود می‌داند که چه موقع اینکار را بکند ،خوب گوش را می‌گیرد و به آنسوی می‌کشد و هدایت می‌کند.

مطمئن باشید که او هدایت می‌کند.

خدا ! شما را بسوی خود هدایت کند.

آثار او :

 

      o       شعر :

 

o-         رهگذر مهتاب / 1341

o-         سروده هایی  به زبان انگلیسی / 1347

o-         طنین در دلتا / 1349

o-         سد و بازوان / 1350

o-         سفر پنجم / 1356

o-         حرکت و دیروز / 1357

o-         بیعت با بیداری / 1358

o-         مردان منحنی /

o-         دیدار صبح / 1366

o-         گزیده اشعار فارسی و انگلیسی / 1378

o-         در پیشواز صلح / 1385

o-         گزیده ادبیات معاصر / 1378

o-         هفت سفر / 1384

o-         روشنگران راه / 1384

o-         اندیشه در هدایت شعر / 1384

 

              *       اصول ترجمه ، نقد ترجمه ، ترجمه :

 

*-         اصول و مبانی ترجمه / 1358

*-         ترجمه های نامفهوم / 1384

*-         ترجمه مفاهیم بنیادی قرآن مجید ( فارسی و انگلیسی ) / 1379

*-         ترجمه قرآن کریم .( سه زبانه متن عربی با ترجمه فارسی و انگلیسی ) / 1380

*-         ترجمه قرآن کریم . ( دو زبانه متن عربی با ترجمه فارسی / 1382

*-         ترجمه قرآن کریم . (دو زبانه متن عربی با ترجمه انگلیسی ) / 1385

*-         لوح فشرده قرآن کریم (سه زبانه ) / 1383

*-         دعای عرفه / 1381

*-         دعای ندبه و دعای کمیل / 1383

*-          مفاهیم قرآن در حدیث نبوی : گزیده ای از نهج الفصاحه با ترجمه فارسی و انگلیسی / 1384

*-         دعای جوشن کبیر / 1385

*-         طرح سرپرستی و ویراستاری 36 کتاب زبان تخصصی برای رشته های مختلف دانشگاهی ( 1359 1376 )

■ بالائی کلام ■

در گردش است حضرت خورشید

در گردش است و مسخّر

و در مدار معین

می گردد

§         

 

و گفته اند

زمین در گردش است گرد ساحت خورشید

هم گفته اند

ماه کره ای خاکی است

§          

 

قرآن به آشکارا فرموده

نورآوران

خورشید و ماه در گردشند و مسخّر

بی اذن پی گرفتن و سبقت جستن

و حکم ازل

والجبال اوتادا

تا وصل صور پیوسته دائر است

آرامگاه بودن ارض

به استوای « اوتاد» است

زمین و اضطراب زمین

با میخهای « رواسی »

با کوههای «  راسیه »

کوههای ثابت و سنگین و استوار

مهار و میخکوب شده است

و « مهد » یعنی

قرار گاه

بستر آرامش  

■پرستش■

ای آفتاب
ای قامتن بلند بودن
با من بگو
با من بگو
چگونه با طناب مومین اعتماد
در هرم بیکران تو آویزم وقتی که دلهره فرود
و حفره های کور زمینی
چون اضطراب بحظه تسلیم
شکوه آخرین تلاش را مخدوش می کند
گفتی من آسمان تو هستم
گفتم زمین ز مهر تو سرشار
اما باران دریغ شد
 و باروری هسته تردید در معابر تکرار 
 

■جدایی■

من و تو کنون در پگاه سیری
در پگاه سردی
بذرها را چه کنیم
بذرها تشنه فرداها
طعمه طوفانها
بذرها میوه تابستانها
بذرها بندی انبان نوید
بذرهایی که به دامن کردیم
با دو دست امید
به که بسپاریم هنگام گذر

تئوری پول

یا غفار  

(قبلاً بخاطر طولانی بودن این مقال که ناچار به بیان بودم معذرت می‌خواهم ولی به خواندن آن می‌ارزد)

 وقتی می‌خواستیم از غرب و سیستم آن بنویسیم و گوشه‌ای از آنرا نمایش دهیم تا خانواده و بی اخلاقی و... پیش می‌رفتیم

چون فرهنگ غرب و لیبرالیسیم توی این مایه‌ها چیزی برای گفتن نداشت هرچند که باور داشتیم در بقیه چیزها هم بی‌خاصیت است.پول پول

شاه‌کله اقتصاد آمریکا بود و بنگاههای اقتصادی و کلمه سرمایه و سرمایه‌داری حرف اول و آخر غرب برای تسلط بر همه چیز.

وقتی فکرش را می‌کنیم می‌بینیم توی چنته هیچ نداشته ولی آنقدر داشته‌های تقلبی خود را آواز می‌دهند که چشم‌ها و گوشها را کر و کور کرده‌اند و خیلی را که چه عرض کنم بسیاری بطور چشمگیر شیفته و اله خود کرده‌اند( چرا ما برای چیزهای که داریم و بسیار هم درست و صحیح هستند تلاش نمی‌کنیم برای عرضه نشان از نوعی خود کم بینی است) بعضی آنقدر دلباخته این نظام شده‌اند که هر شب خود را در آن عوالم خواب می‌بینند و بهشت را آنجا و دیگر جاها جهنم و اداره جهان را جز آن غیر ممکن می‌پندارند زهی خیال باطل.

در اولین‌ها اشاره کردم که چه کردند اشاره به جنگها و خونریزیهایی که کرده‌اند و استفاده‌های ابزاری از همه چیز برای دستیابی به همه چیز.

روزی که دکتر احمدی نژاد افسانه هلوکاست را بعنوان سوال در برابر غرب قرار داد چگونه از جواب منطقی باز ماندند و روی به شانتاژ و هوچگری مثل همیشه آوردند چون این سوال یک بیداری جهانی را شروع می‌کرد و تمام کاسه‌کوزه‌های غرب را بر سرشان خراب می‌کرد بناچار باید چنین می‌کردند و بد به حال کسانی که این نوع برخورد با غرب را غلط می‌دانستند که چون اکثریت به آن تن داده‌اند نباید مطرح کند و سخن حق را نباید گفت

و این همان منطق زورسالاری است که با منطق عاشورا که به ما رسیده به هیچ وجه تطابق ندارد

حق با اکثریت است هر چند در غرب یک شعار برای فریب است و هیچگاه  آنرا عمل نکرده‌اند ولی می‌توانستند مثل یک چماق بر سر دیگران فرود آورند حق حق است می‌خواهد اکثریت داشته باشد می‌خواهد نداشته باشد  حتی اگر اقلیت هم نداشته باشد

این غرب و این شعار زیبا را برای سواری می‌خواهد و بس.

کلیسای غرب وقتی گالیله را بخاطر کفر گویی محاکمه کرد و وادار به توبه نمود وقتی که این دانشمند از درب کلیسا برون می‌آمد و شرمنده این دستگاه و این سیستم بود همانطور که سر پایین داشت به زمین گفت من توبه کرده‌ام که زمین مرکز جهان است و نمی‌گردد

زمین که توبه نکرده و می‌چرخد. حق که گردش زمین است که با گفته ما عوض نمی‌شود چه همه جهان بگویند می‌چرخد چه بگویند نمی‌گردد آیا زمین به آن هم گفته اعتنا می‌کند.

در انتخابات ما حق حکومت را به یک فرد یا گروه می دهیم ولی این به معنی حق بودن نیست و همچنین به معنی باطل بودن دیگران! تفویض کردن نوعی مشروعیت بخشیدن به حاکم یا موکل است نه حق بودن. البته این راه درستی برای حکومت داری است ولی نشانه حقیقت نمی‌تواند باشد حتی اگر حق هم باشد دلیل بر بسط نیست.

در این میان وقتی اکثریت حق باشد اهداف درست و سریع اجرا می‌شود

و وقتی که بر باطل باشند سرعت اجرای باطل زیاد و کسی جلودارش نیست.

تئوری تعریف کردن همه چیز با پول (شکم) از غرب به همه جهان سرک کشید و خود را جا زد و جایگاهش را هم محکم کرد برای دمار از روزگار دیگران در آوردن.

سوال از درستی و نادرستی هلوکاست بود هرکس که آنرا سوال کند باید محکوم شود! و جریمه و زندان شود این یعنی جهان آزاد! آزاد برای تک تازی یک عده زورگو !

قانون زور و تزویر با شعار زیبای آزادی و دمکراسی.

نماد این حق و حقیقت غرب در سازمان ملل تبلور یافته!

و شاه کله این حقیقت در شورای امنیت آن!

و عصاره آن هم همان حق وتو ٥ کشور است!

٢٠٠ کشور در این جهان خاکی وجود دارند ولی فقط و فقط پنج کشور باید برایش تصمیم امنیتی و حاکمیتی بگیرند

دیگران وقتی که هر حرف خلاف این پنج کشور داشته باشند دیگر نباید سخن بگویند! چون تحمل مخالف وجود ندارد.

کجای این دمکراسی است!؟ سرکوب کردن با حقوق ویژه ، کشتن با حق خود خواسته.

دیشب از طرف ویتنام سخنان مکین که در ویتنام شکنجه شده تکذیب گردید و حتی اشاره شده که ایشان با داروهایی که برای مردم ویتنام نبوده درمان شده که ایشان زنده بماند و یکروزی سناتور شود و یک روز نامزد رئیس جمهوری از حزب خودش و ادعا هم بکند.

اما این جهان نباید از او بپرسد تو در آنطرف دنیا در یک کشور دیگر چه کار می‌کردی

حتماً برایشان آزادی و دکراسی هدیه می‌برده که گرفتار گشتی! بی گناه! بی زبان!

چهارده سال اشغال یک کشور و کشتن میلیونی مردم بی‌گناه آن و هزاران فساد دیگری که یانکی‌های در این مدت بر این مردم مظلوم روا داشتند که قلم از بیان آن شرم می‌کند هدیه آقای مکین به آنها بود!

ادعای غرب چنین است به کشوری حمله می‌کند با دروغ خود ساخته سپس ادعا هم دارد.

برای اشغال عراق هم می‌خواستند با تروریست مبارزه کنند اما امروز نشان داده‌اند که ریشه ترور خودشان است و دستشان با تروریستها در یک کیسه.

 بیش از یک میلیون عراقی بی گناه و بی سرپناه و دربدر از زمان سقوط صدام حسین دیکتاتور بوسیله همین یانکی‌ها کشته‌ شده‌اند بقیه کشته‌ها و خسارات دیگر و شکنجه های زندان گوانتامانو و ابوغریب هم بماند.

چه کسی باید شما را برای این کشتارها محاکمه کند؟ شورای امنیت بوسیله دادگاه لاهه که بجای محاکمه بلواگران غربی عمربشیر را که بلوای آنها را خوابانده و نگذاشته دستنشانده‌های آنها غرب را حاکم کنند محکوم می‌کند.

به هرحال نتیجه این کشتارها را همه می‌دانند فقط بخاطر یادآوری بیان شد چون که بقول حضرت علی‌علیه‌السلام در تذکر خیری است که در دانستن نیست.

امروز درست ١٨٠ درجه مواضع روز حمله عوض شده با طالبان پشت میز مذاکره می نشینند! و نسکافه نوش‌جان می‌کنند.

طالبان کیست؟

گروهی آمریکایی ساخته و پشتیبانی شده برای جنگ با شوروی

و بهانه‌ای برای اشغال افغانستان.

روزی که طالبان تروریسم بود تمام شد!بله کارایی آنها برای حمله بود اما امروز دیگر طالبان تروریست نیست !

چون امروز طالبان مردم افغانستان که دشمن سرسخت آمریکایهای اشغالگر هستند را می‌کشد و تریاک که پول‌ساز است کشت می‌کند

این منطق غرب است کشتن مردم تروریست نیست فقط اگر کسی دشمن آمریکا باشد تروریست هست حتی اگر کسی را نکشته باشد و حتی اگر بلد نباشد آدم بکشد او تروریست است.

اما طالبانی که مردم دشمن یانکی‌ها را بکشد دیگر تروریست نیست! ماشاءالله رسوایی‌ها که کم نیست اما رو هم کم نیست!!!!

جهانی که غرب تعریف کرده سراسر نقص دارد و در نقض هم هیچ  نقص ندارد.

اما بلندگوهای و سایتها و صداها و شعارها همه براه است

تا این بادکنک را باد کنند تا بیشتر نمایش داشته باشد

نمایش‌ها همه مال آنهاست و اهل شعارهای زیبا و دروغ! فقط شعار! همین و بس!

کسانی که از این سیستم دفاع می‌کردند و می‌ماندند به اقتصاد شکوفای! آنها اشاره می‌کردند

و تئوری پول(اشکمی) را مثال می‌زدند امروز باید سرخود را به این همه حماقت و خوش‌بینی و خوش‌خیالی پایین اندازند و کمی جلو پای خود را هم نگاه کنند که به قعر چاه غرب کنده در پیش پایشان فرو نروند.

اقتصاد سرمایه و تئوری پول امروز چهره کاملاً مخالف خود را با شعار زیبای واقع‌گرایی(کلمه‌ای که این روزها از غربی‌ها زیاد شنیده می‌شود) عوض کرده.

تزریق پول به سیستم سرمایه‌داری و بنگاه‌های یانکی و بانک‌های صهیونیستی و سرمایه‌داران گاوچران در کجای این نظام سرمایه‌داری تا کنون تعریف شده بود که هیچ کدام از تئوری‌های آنرا ننوشتند و بیان نکردند یا جرات بیان نداشتند عالمان اقتصادی‌شان.

اگر هر کشور بدبختی در این دنیای بی‌سروته و بی‌قانون کمکی به یک بنگاه تولیدی می‌کرد با شعار اشتغالزایی و یا رقابت و... به بدترین حملات این سیستم غرب گرفتار می‌شد!

جهان آشفته شد تئوریهای اقتصادی نقض شدند و چه وچه و..... نکنید اینکارها را بگذارید بنگاهایی که نمی‌توانند رقابت کنند بمیرند و نباشند

حالا چرا خودتان به این شعار دروغتان عمل نمی‌کنید چرا نمی‌گذارید بنگاه‌های ورشکسته و بد مدیریت شده و سر در آخور بمیرند!!؟؟

این بادکنکها را چرا نمی‌گذارید بترکند؟

ما این حرفها را نزده‌ایم این سخن خود شماست

اما این تئوری خود ساخته را چرا اجرا نمی‌کنید و برای سیستمهای عدالت محور و صادق و دنیای اخلاق زهرآگین می‌دانستید.

اما امروز این زهر برای شما شده است دارو و درمان!؟

تازه کارشناسان این تزریق بخوانید بیت‌المال بخشی به یانکی‌ها را مسکن می‌دانند و درمان و جراحی هنوز هزینه‌ها در پیش دارد و دولت باید هنوز سرکیسه را شل کند تا مبادا بانکها به روز سیاه بنشینند.

از نظر اخلاق و اجتماع و خانواده و... که همه چیزتان کشک بود ای کاش که لااقل همان کشک هم بود که نیست حالا تنها نقطه اتکا و توجیه‌تان هم که اقتصاد بود چون بادکنک ترکید و اگر موج بیداری کشورها جهانی شود دیگر خواب خوش برایتان نیست!بادکنک آمریکا در حال ترکیدن است

کابوسی که دیگر برایتان تعبیر شده و خوابتان را آشفته ساخته امید که بزودی شما را که جهانخوار شده‌اید و جز آنرا نمی‌شناسید و کشتن و زورگویی‌تان عالم گیر گشته سَقَط شوید ! تا جهان از ظلم و بیدادتان رها گردد.  با این سازمانهای دروغی و جهانی که ساخته‌اید و حاکمیت مطلق خود را در آن تعریف و بقیه را برده خود پنداشته‌اید.

شما که خودرا پایدار می‌پنداشتید و ایران را هم هیچ می‌نگاریدید و با ساخت بمب‌های اتمی و انبار کردن آنها برای خود کابوسها را رویاهای شیرین می‌پنداشتند ولی امروز برایتان بد تعبیر شده است و باید بدانند که ظلم دوام نخواهد داشت و تئوری پول‌تان(اشکمی‌شان) لنگش هوا رفته و باد آن در حال جا کن کردن خودش است.

و خدا بخواهد از شما کاری هم برای درمانش ساخته نیست (خود کرده را چاره نیست)

هرچند که آنقدر این چاه کنده شده عمیق است که خیلی‌های دیگر بخصوص آنها که دمشان را به غرب گره زده‌اند هم همراه خود به عمق آن فرو ببرد.

تئوری پول و پول پرستی(شکم پرستی) شما که روزی حرف اول و آخر می‌زد امروز حرفی برای گفتن ندارد و جهان سرمایه‌ادری دارد چون دملی چرکین برجهان سرباز می‌کند

و تئوری پردازهای ان باید در تئوری‌های خود یک بازنگری بکنند و جایی هم برای تعاریف عدالت و دولت و بستن و باز کردن و کمک کردن، واقع‌گرایی و حقیقت، مهربانی و اخلاق و... نیز باز کنند.

همه این تعاریف و بصورت جامع به آنجا ختم می‌شود که اسلام با زیبایی بیان کرده و نسخه شفاف و صادقانه و درست برای همه چیز نوشته است.

و برای اقتصاد هم ربا را سهم مهلک برای تحرک اقتصادی دیده و هیچ جایگاهی برایش برنتافته است.

بیائید و ببینید چگونه در این دین همه چیز در تعادل و با کمترین نقص‌ها بیان شده است.

بی وفا

 بسمه تعالی 

 

گفت: می‌آیم، ولی نیامد.  

گفت: می‌روم، ولی نرفت.  

گفت: می‌شنوم، ولی نشنید. 

 گفت: می‌آورم، ولی نیاورد.  

گفت: می‌بینمت، ولی ندید.  گفت......ولی عمل نکرد......بی وفا

گفت: می‌شناسمت، ولی نشناخت.  

گفت: می‌خواهمت، ولی نخواست.  

گفت: درکت می‌کنم، ولی نفهمیدتم. 

 گفت: رحمت می‌کنم، ولی رحمم ننمود. 

 گفت: می‌رسانمت، ولی نرساند.  

گفت: قربانت می‌شوم ،ولی تقرب نجستتم.

گفت: عاشقتم، ولی عشقی نورزیدتم.  

گفت: تعلیمت می‌دهم ،ولی تعلیمی نداد.  

گفت: می‌رهانمت ،ولی نرهانیدتم.  

گفت: می‌سازمت، ولی نساختتم.  

گفت: می‌برمت ،ولی نبردتم.  

گفت: دادت گیرم از ظالمان ،ولی نگرفت دادی از ستمکاران زمان.  

گفت:  می‌فرستمت به بالاترین درجه، ولی نبر به آنچه که گفته بودتم.  

گفت: الان زمان وفای به عهد است، گفت الان وقت آن است که انجام دهم آنچه را که گفته‌ام . گفت ........

می‌بینم، می‌فهمم، بالا روم، پایین سرزنم. هست وعده‌ای و نیست عمل به وعده‌ها .

سپاس

       بسمه تعالی     

سپاس خداوند را که به ما دستی توانا عطا فرمود که بتوانیم امور روزمره را خودمان به انجام رسانیم. و پایی سالم که بتوانیم بر آن بایستیم و راه برویم و در حرکت هیچ مشکلی نداشته باشیم. زبانی که با آن تکلم نماییم و مقصود و منظورمان به دیگران منتقل کنیم و چشمی که با آن ببینیم و راه را از چاه تشخیص دهیم و به انحراف نیفتیم. خداوند را شاکریم که به ما توان اندیشیدن بداد تا نیکو فکر کنیم و پلید نباشیم و از خدا سپاسگزاریم که عقلی عطا فرمود که بتوانیم خوب را از بد جدا نماییم. که اگر چنین باشد ما را شاکر نامند. دانستن بهتر از ندانستن و توان عمل به ز ناتوانی و شنیدن هزار بار بهتر از کری و نهفمی و درک مطلب نیکوتر از بی‌ادراکی و چه نیکو صفت که خوش خلق باشد و تو شاکر باش قادر متعال را.

کم مباد شکرت