انار

انار

معرفی انار و دلمشغولیهای یک هموطن
انار

انار

معرفی انار و دلمشغولیهای یک هموطن

درمان

یا ستار

رفتیم! که برسیم.

نشستیم! که سخن بگوییم.

ایستادیم! که ببینیم.

ماندیم! که برقرار باشیم.

گفتیم! که ساکت نباشیم.

خوابیدیم! که خستگی بدر کنیم.

از رفتن! که باز مانده ایم.

از ایستادن! که پا درد گرفتیم.

از ماندن! که کسل گشتیم.

از گفتن! که زبان مان موی در آورد.

از خوابیدن! که خسته شده ایم.

من چه کنم؟

که نه دردم درد است.

نه درمانم بی درد.

فردا

یا رحیم

چقدر بی خبرم از فردا

فردایی که ندانم چراست

و چگونه است

امروز را چه کنم

ندانم

چقدر من بی خبرم

از فردا

و فرداها

من این بی خبری را با هزاران خبر عوض نکنم

دانی چرا؟

بی خبری نوعی دیوانگی است

من مجنون چرا نباشم

خندان

حالا فردا را برایم تفسیر کن

باز محرم

****یا حق****

 

بازهم این روزها حال و هوای شهرمون، حال و هوای محرم را پیدا کرد. بازهم بیرق "یا حسین" بر سر در خانه ها، مغازه ها، حسینیه ها و مساجد برافراشته شد و لباس های مشکی زینت بخش عاشقان و عزاداران حسینی و ...

این روزها که کمی نیاز به دوباره دیدن داریم

دیدن لبخندهای دشمن

و کینه نهان او

این که باید دید دشمن هنوز هم همان دشمن است که اگر فرصت کند چیزی را از ما باقی نخواهد گذاشت.

دشمن، دشمن است چه اخم کند و چه تبسم!

من را بگو که چرا دوباره فریب لبخند او را می خورم.

چرا؟

کم می آورم؟!

من مقصرم

حسین مرا درمان کن

برایم بفهمان که خون بر شمشیر پیروز است.

مگر تمام هستی خود را ندادی که من این را بفهم ام

چرا هنوز من درک نمی کنم؟!

چرا...........؟