انار

انار

معرفی انار و دلمشغولیهای یک هموطن
انار

انار

معرفی انار و دلمشغولیهای یک هموطن

چرا ؟

یا حق المبین

در حالی که در کشور ایران با آزادی تمام برای بزرگان دین مراسم می گیریم. در همین زمان یک عده برای مراسم روز قدس یا اربعین و سینه زنی یا شهادت امام رضا علیه السلام چه بهای سنگینی می پردازند.آیت الله زاکزاکی سه فرزندش را برای تظاهرات روز قدس تقدیم می کند.و برای آخر صفر فرزند دیگرش،شیعیان کشور نیجریه بیش از 500 شهید برای این روز.رییس دولت اسلامی ما که برای صدها بی گناه لبنانی که در انفجارهای تروریستی این کشور شهید می شوند در خواب است اما در صد کشته فرانسه سریع بیدار و پیام تسلیت می فرستد و چون با واکنش محافل سیاسی و مذهبی و اجتماعی روبرو می شود بعد از چند روز تازه به آن حادثه پیام میجای تاسف ندارد. آیا خون فرانسوی ها از لبنانی ها رنگین تر است؟

جای سوال نیست؟

ما در حمله ارتش نیجریه به دستور آل سعود و صهیونیست به حسینیه شیعیان باز بخواب می رود با اینکه این حمله واقعا وحشیانه است و تعداد شهدا از حد تصور خارج جای یک شکایت جای یک تسلیت خالی است.انتظار چه باید کشید در حالی که بیش از هفت هزار نفر در حادثه منی شهید شده اند و باید در همه مجامع جهانی و بین المللی شکایت می شد پیگیر حقوق قربانیان حداقل ملت خودمان باشیم باز محافل مورد نظر هیچ تحرکی ندارند و سوال هنوز باقی است.آیا با این اعمال از خودمان باید انتظار توهین و تحقر از جانب دولت قرون وسطایی آل سعود نداشته باشید یا ترکیه و ... همه نشان می دهد که دیپلماسی فعال که هیچ دیپلماسی منفعل هم نداریم. فقط خنده بلیدیم و خود را به این حوادث بخواب بزنیم!!!؟

 تا کی بناست حقوق ملت پایمال شود و دیپلماتهای ما هیچ مسیولیتی از خود نشان ندهند .تا کی؟این سوالات کی پاسخ میگیرید؟

اصلا جای سوال هست؟

میگذارند سوال کنی؟


جهت

  

یاعفار

   همیشه یک نگاهی در ما وجود دارد که راهنمای ما می شود یعنی هست چگونه بودن و چطور رفتار کردن  جالب است که بدانیم وقتی کار اشباهی انجام می دهیم یک پشیمانی در ما این را بیشتر نشان می دهد که وجود دارد.پس اینکه ما در راهی قرار میگیریم که نباید برویم در یک علت ثانویه است. جایی دیگر منشا اشباه ما شده است کلمه شیطان یک وسوسه بیرونی را باید تداعی کند اگر ما این را درونی کرده باشیم باید به این بی اندیشیم که اکنون وقت خارج کردن است خارج کردن یک نیروی بیرونی که آنرا درونی کرده ایم. خالق متعال وقتی ما را آفریده است بی غل و غش و پاک نهاد و زیبا و عاقل دارای صفات مطهر و در جمال اما چون

عاقل آفریده است پس نیاز داشتیم که اختیار داشته باشیم یعنی نیروی شعور و عاقله بدون مختار بودن یک چیز زاید است. اینکه انسان بگوید من عاقل هستم و اختیاری ندارم یک حرف بی منطق است شما نمی توانید چیزی را بدون ملزومات آن اختیار کنید مثلا فردی را تصور کنید که دست ندارد ولی دستکش دارد آیا با منطق هم خوان است ما اکنون نیاز به مثال نداریم اگر در بیرون آب موجود است در ما و دیگر حیوانات و گیاهان تشنگی نیاز به آب وجود دارد مساله خیلی بغرنج نیست.برای هر نیازی یک یا چند برآورده کننده آن نیاز موجود است  

گرسنگی بدون غذا ممکن الوجود نیست شاید قابل تصور نیز نباشد چون اصلی وجود دارد که می گوید آنچه را تصور می کنید قابلیت موجودیت دارد پس اگر تصور غذا داشته باشیم بی شک گرسنگی را نیز بوجود می آوریم.در عالم خیال و تصور برای انسان آینده بهتر رقم می خورد اگر انسان آن را جامه عمل بپوشد آن بهتری اتفاق می افتد اما می توان گفت آنچه را که ما در تصور پیش بینی نکرده ایم هم عارض می شود یعنی آن در طبیعت آن کشف و اختراع موجود است اما انسان همه آنرا نتوانسته کشف کند. قبل از اختراع تلویزیون انسان در تصور خود چنین وسیله ای را خیلی دور از دسترس می دید اتفاقی در آنسو تر شاید آنسوی جهان اتفاق بی افتاد من در این سو ببینیم.اما در طبیعت این وسیله هدر رفتن وقت و ساعت ها نشستن و ضعیف شدن چشم و...... نیز هست که آنوقتی که وسیله نبود اینها نبود. ما در اینکه چیزی را بدست می آوریم چیز دیگری از دست می دهیم این یک عدالت ازلی تا ابد است یعنی قانون جامعیت است. اگر در آن شک دارید بیازمایید.برای بدست آوردن یک خوبی یک نعمت و... ببینید چگونه چیز دیگری را از دست می دهید شک نکنید پدران ما تلفن نداشتند برای گرفتن یک خبر از روستای کناری همسایه و غیره زمان تلف می کردند ما تلفن که هیچ همراه داریم ولی آنها ساعتها خرم و خوش کنار هم می نشستند و سخن و درد و دل می کردند . ما همراه دادیم چقدر در کنار هم می نشینیم و چقدر درد ودل می کنیم.

 

وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّا  أَن یَشَآءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ‏

و شما نمى‏خواهید جز آنچه خداوند، پروردگار جهانیان بخواهد.

 

تکویر 29

این چه معنی می دهد اگر کل نوشته من برای این آیه باشد دیگر شاید دور از ذهن باشد خداوند در همه چیز اراده دارد پس اختیار یعنی چی یعنی چیز از خود اراده ندارد پس چرا می خواهید عقل را با همزاد اختیار قرار دهید.

این یک نکته شیرین و بحث برانگیز است یعنی چنین باید تبیین کنیم که خداوند خالق همه است چون همه چیز مخلوق است پس هیچ اراده ای خارج از اراده خالق نیست این به معنی جبر نیست نکته ای که باید توجه داشت و جهت دهنده است و راهنما که ملزومات و سنن الهی همان قوانینی هستند که بارها خداوند اشاره کرده که آنها غیر تغییرند پس وقتی قوانین و سنن تغیر ندارد اختیار معنی جاودانه دارد و مشیات الهی است

پس اختیار در این جهت معنی دارد که به اندازه فهم عقلی ما اختیار داریم چون عقل انسان کامل داده شده است اختیار هم کامل است

ما نمی توانیم اراده خود را چون اراده خدا بالا دست آن است اختیار ندانیم نه باید این اراده را چنین معنی کنیم تا این آیه معنی جهت را داشته باشد و ما را به اشباه نیاندازد چون خدا انسان را خلق کرد پس یا سپس اراده کرد که او مختار باشد پس تمام لوازم آنرا در اختیارش قرار داد پس ما دارای اراده هستیم ولی این اراده در ذیل اراده پروردگار است و هیچ خدشه ای هم در این اختیار موجود نیست چون همه لوارم آن فراهم است.

اگر فردی اختیار کند که به خدا کفر بورزد هیچ گاه از او سلب اختیار صورت نگرفته و او نمی تواند بگوید چون من در ذیل اراده خدا بودم او خود می خواسته و اراده کرده بوده من کافر باشم یا من شرارت کنم یا هر شر دیگری نه این فرد خود مختار بوده که راه و جهت راستی پیماید یا جهت شر را چون خالق او اراده کرده که او مختار باشد. در این معنی نباید زیاد نا مفهوم بمانیم.

اگر امیری به یک سرباز اختیار دهد که در کاری خود تصمیم بگیرد او اگر بد عمل کند نمی تواند از خود سلب اختیار و مسوولیت کند. چون در ذیل اختیار امیر بوده است در اینجا او تصمیم گیرنده بود باید راه درست را پیدا می کرد نه اینکه عمل نادرست خود را به امیر نسبت دهد. البته این مثال ناقص است ولی بدای تقریب به ذهن آورده شد.