انار

انار

معرفی انار و دلمشغولیهای یک هموطن
انار

انار

معرفی انار و دلمشغولیهای یک هموطن

تطبیق سال قمری به سال شمسی 2

یا گرداننده جهان بیکران

همانطور که در پست قبلی اشاره شد این یادداشت با تجربه بیشتر تکرار شده است

چگونگی بدست آوردن این فرمول بصورت زیر ساخته می‌شود و شاید جالبترین مطلبی که باید بدانید اینکه روز ١٨ ذیحجه سال دهم روز نوروز بوده و شاید ما وقتی نوروز را پاس می‌داریم یکی هم نیتمان این باشد که داریم سالگرد ولایت علی علیه‌السلام را نیز جشن سال شمسی می‌گیریم:

توضیح: برابری ارقام و ماهای قمری بدین صورت است؛

١=محرم

٢=صفر

٣=ربیع‌الاول

۴=ربیع‌الثانی

۵=جمادی‌الاول

۶=جمادی‌الثانی

٧=رجب

٨=شعبان

٩=رمضان

١٠= شوال

١١= ذی القعده

١٢=ذی الحجه

***و هر سال شمسی ١٠ روز و ٢١ ساعت از سال قمری بیشتر است****

:اما محاسبات

:اگر به چهل و دو سال قبل در تقویم نگاه کنیم روز نوروز برابر است با چهارم جمادی‌الاول سال١۴٠٠ پس

۴/۵/١۴٠٠ قمری = 1/1/1359 شمسی

و چهل و دو سال بعد

18/8/1443 قمری = ١/١/1401 شمسی

اختلاف دو سال قمری

14روز و 3 ماه و 43 سال قمری = 42 سال شمسی

اگر پنجاه و دو سال میانگین را درست فرض کنیم که فرض دور از عقلی هم نیست

می توان این رشته را چنین حساب کرد

مثال: 10 برابر کردن

 420 سال شمسی برابر است با=

140 روز و 30 ماه 430 سال قمری

پس 22 روز و 34 ماه و 430 سال قمری

نتیجه 22 روز و 10 ماه و 432 سال قمری

420 سال شمسی = 22/10/432 سال قمری

یا33 برابر کردن

1386 سال شمسی برابر می شود با

462 روز و 99 ماه و 1419 سال قمری

پس 107 روز و 3 ماه و 1428 سال قمری

در نتیجه 12 روز و 6 ماه و1428 سال قمری

1386 سال شمسی = 12/06/1428 قمری

* چون بعضی از ماههای قمری 29 روز هستند بدین جهت عدد12 بجای 11 آمده است

* در ضمن در تقویم عید سال 1386 شمسی با 1/3/1428 برابر است یعنی سه ماه و 11 روز اخلاف داریم که باید در شروع سال شمسی و قمری یا اشتباهات محاسباتی من یا قدما باشد؟!

در نتیجه از سال 1386 تا 1401 همین نگاه را در تقویم داشته باشیم

01/03/1428 قمری منهای 18/08/1443 قمری

می شود 17 روز و 5 ماه و 15 سال قمری است

اختلاف سال شمسی 15 سال شمسی است

بدون توجه به مبدا خواهیم داشت

1401 سال شمسی برابر است یا

12/06/1428 + 17/05/15 = 29/11/1443

01/01/1401 سال شمسی = 29/11/1443 قمری

حالا چون در شروع هجرت این دو سال اختلاف اولیه هم داشته اند نتیجه بعدی این خواهد بود که در سال اول قمری سه ماه و 11 روز گذشته بوده و سال اول شمسی شروع شده است

اما اگر این مجاسبه را به روز عید غدیر نیز برگردانید چنین است

1/1/10=18/12/9

تطبیق سال قمری به سال شمسی

بنام گرداننده بی همتا

***این یادداشت در سال 1388 انتشار داده ام و می خواهم  با تجربه بیشتری یکبار دیگر تکرار نمایم***

یادداشت دی سال1388

شاید از کودکی این فکر در من مثل هر یک از شما وجود داشت که وقتی می‌گفتند محرم سال ۶١ هجری قمری و روز عاشورا در تابستان اتفاق افتاده و هوا بسیار گرم بود دلتان می‌خواست بدانید که درست است یا خیر؟

بالاخره با اینکه زیاد این برابری گفته شده و برنامه‌هایی نیز که درست است و این مطابقت را انجام می‌دهد  و ثابت شده,  انسان دلش می‌خواهد خود نیز این مطلب را تجربه کند!

اگر از این تیپ هستید و مثل من سالها را به ساعت و دقیقه تبدیل کرده ولابد در یک برنامه اکسل یا جای دیگری به قمری بر گشت داده و از این قبیل کارها.... و نتایج متجیر‌العقلی نصیب‌تان شده باشد!؟

می‌خواهم یک راه میان بر برای این برابری ایجاد کنم که حتی قادر باشید هر سال دیگری را به این ترتیب به قمری و برعکس قمری به شمسی تبدیل کنید شاید دقیق نباشد ولی می‌تواند با نزدیکی زیاد درست باشد

چگونگی بدست آوردن این فرمول بصورت زیر ساخته می‌شود و شاید جالبترین مطلبی که باید بدانید اینکه روز ١٨ ذیحجه سال دهم روز نوروز بوده و شاید ما وقتی نوروز را پاس می‌داریم یکی هم نیتمان این باشد که داریم سالگرد ولایت علی علیه‌السلام را نیز جشن سال شمسی می‌گیریم:

توضیح: برابری ارقام و ماهای قمری بدین صورت است؛

١=محرم

٢=صفربرابری هلال ماه و سال

٣=ربیع‌الاول

۴=ربیع‌الثانی

۵=جمادی‌الاول

۶=جمادی‌الثانی

٧=رجب

٨=شعبان

٩=رمضان

١٠= شوال

١١= ذی القعده

١٢=ذی الحجه

***و هر سال شمسی ١٠ روز و ٢١ ساعت از سال قمری بیشتر است****

اما محاسبات:

اگر به سی سال قبل در تقویم نگاه کنیم روز نوروز برابر است با چهارم جمادی‌الاول سال١۴٠٠ پس:

١/١/١٣۵٩ شمسی= ۴/۵/١۴٠٠ قمری

و سی سال بعد:

١/١/١٣٨٩ شمس = ۵/۴/١۴٣١ قمری

حال اگر اختلاف سال قمری را بدست آوریم سال ٣١سال اضافه، ماه یک ماه کم ،روز یک روز اضافه , در اصل٣٠ سال و ١١ ماه و ١ روز

یعنی هر سی سال شمسی

٣٠سال شمسی= ١/١١/٣٠ قمری

اگر سی سال میانگین را درست فرض کنیم که فرض دور از عقلی هم نیست

می‌توان ٣٠سال به ٣٠ سال به عقب برگشت تا ببینیم نوروز آن سال چه موقع سال قمری بوده

در این حالت ۴ تا سی سال یعنی١٢٠سال قبل

١/١/١٢۶٩شمسی=١/٨/١٣٠٧قمری

و ١٢٠سال قبل آن:

١/١/١١۴٩ شمسی=٢۶/١١/١١٨٣ قمری

و.... همینطور،

١/١/۶٩ شمسی = ٢٠/١٠/٧٠ قمری

کافی یک ده سال هم کم کنیم

برای مثال

١/١/١٣۶٠ شمسی= ١۵/۵/١۴٠١ قمری و

١/١/١٣٧٠ شمسی= ۴/٩/١۴١١

یعنی هر ده سال تقریباً =١٠سال و ٣ماه و ١٩ روز

نتیجه:

١/١/۵٩ شمسی=٢/٧/۶٠ قمری

کافی است ۶ ماه به سال قمری اضافه کنید تا به محرم ۶١ برسید:

۲۲/۶/۵۹شمسی=۲/۱/۶۱قمری

٢٢*۶*۵٩یا ٢٢/۶/۵٩ شمسی = ٢/١/۶١ قمری

٣٠شهریور سال ۵٩ شمسی واقع روز عاشورا اتفاق افتاده حالا اگر چند روز کم و زیاد داشته باشد قابل اعماض است

" 8 یا 7 روز کمی سال شمسی بخاطر سال شمسی بودن است یعنی در سال شما 10 روز ٢١ساعت سال شمسی بیشتر از سال قمری است"

بدین صورت پی بردیم که روز عاشورا 61 درست در تابستان و گرمی هوا بوده است.

اما اگر این مجاسبه را به روز عید غدیر نیز برگردانید چنین است

1/1/10=18/12/9

امید که این مقدار مورد قبول قرار گیرد

دوستان اگر تجربه دیگری دارید برایم بنویسید یا به ای-میل AliakbariA@yahoo.com بفرستید خوشحال خواهم شد.

دلیل

یا خالق رحیم

شاید از قدیم یک مثال بسیار دقیق وجود داشت که خیلی جاهها بکار گرفته می شد اینکه اگر کسی خواب باشد می شود او را بیدار کرد

اما اگر کسی خود را به خواب زنده باشد نمی شود بیدار کرد.

اما امروز انسان هایی پیدا شده اند که برای عاقلی خود یک دلیل هم ندارند و بدتر آنکه  هزار دلیل برایشان کافی نیست که قبول کنند احمق هستند

اینان کسانی هستند که خود را به حماقت زده اند چرا کسی که احمق باشد با یک دلیل قانع می شود اما این عده خود به آنرا زن قابل هدایت نیستند.

.... در دولت حسن فریدون تمام تریبونها را پر کرده بودند از برجام و صبح روشن و فتح الفتوح و آفتاب تابان و گل و بلبل و سیب و گلابی برجام و روزنامه ها و دستکهای آنها موجود و با اینکه کشور هر روز بدتر از دیروز می شد آنها از تعریف و تحریف دست برنداشتند تورم 50 درصد را ندیدند رشد اقتصادی زیر صفر را مشاهده نکردند بیرون نیامدن رئیس جمهور را و با ماشین در کارخانه بازیدش و تاراج منابع ارزی و طلا بانک مرکزی و پروگری صبح جمعه و... هزاران دیگر

امام امروز زبانشان چون سگ هار دراز شده و کوچکترین اشتباه لپی رئیسی را چنان نشر می دهند که انگار کشور در بحران قرن فرو رفته...

رشد اقتصادی باز شدن و بکار افتادن کارخانه های تعطیل شده ارج و نی شکر و عضویت در شانگهای و سواپ گازی منطقه رشد فروش نفت تبادلات و تجارت گسترده با همسایگان و سفرهای بدون تشریفات و راه گشای او و با کارگران نشستن و .... همه برایشان قابل دیدن نیست 

وای از اینهمه حماقت

واقعا خدا رحمت کند جلال آل احمد را که این گروه را او شناخت و کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران را نوشت

انگار این عده هنوز هم همان منور فکران آنروز هستند با هزار درجه حماقت بالاتر

غفلت

یا ستار

شاید چهارشنبه سوری که یک جشن باستانی برای تقویت روحیه و آمادگی برای عید نوروز است و .... امروز یک مصیبت برای مردم تبدیل گشته است!

این نقطه تغییر از کجا ناشی شده؟

برای من یک جواب اولیه دارد و آن غفلت است!؟

چرا که بیشتر هیجانات کاذب که در این سنت وارد شده در این است که آتش روشن کنیم و باعث شادی شویم ولی اینجا دیگر عقل را و تفکر جایی ندارد مثل بقیه کارهای احساسی که ما معمولا دقیقه که هیچ ثانیه هم نمی اندیشیم

چرا وقتی به این نقطه میرسیم فکر نمی کنیم

اگر در قدیم چند شاخه هیزم را آتش زده و از روی آن پریده و طلب سرخی به خود و زردی خود به آتش میکردند امروز به ترقه و انفجار کشتن و مصدوم و سوختن و ... رسیده در یک غفلت است

آنجایی که باید به بچه هایمان اندیشیدن آموزیم احساسی برخورد میکنیم اینجا تربیت نادرست را جایگزین تربیت صحیح کرده و نتیجه آن این ترقه بازی هاست.

اگر بچه هایمان در کارهایشان کمی فکر کنند نتایج خوب جای بد را میگرد

وقتی در شبکه های اجتماعی همه چیز را برای همه کس مجاز می دانیم آینده روحی بسیار سختی در انتظارمان است

بالاخره این جهان منعکس کننده اعمال ماست

وقتی یک بازی کن و یا بازیگر  را در صدر قرار میدهیم و یک عالم را مسخره می کنیم و دلمان خوش است که یک امضا از یک بازی کن بی عقل و تازه بدوران رسیده بگیریم طوری که فرد را مغرور میکنیم یا افتخار میکنیم که با فلان بازیگر ..  عکس گرفته ایم و با کسانی که در ساختن کشور کوشش می کنند و ... یا واکسن سازی را به سطح جهان می رسانند را دست کم میگریم و بدتر آنها را مورد استهزا قرار میدهیم باید نتایج این عمل خود را در همین جاها مشاهده کنیم

تا دست از این امور مسخره و دم دستی بر نداریم همین آش است و همین کاسه

انقلاب

یا مقلب القلوب

سال 57 که در پایه اول راهنمایی بودم در مدرسه خیام که امروز در بلوار  هشتم محرم قرار دارد درست روبروی شهرداری

و مدیر آن جناب محمد فلاح بودند

روزگار جالبی بود و تظاهراتهای مردمی بر علیه شاه به شهرهای کوچکی چون انار هم رسیده بود

هنوز خیلی سال تحصیلی نگذشته بود که مدارس تعطیل شد و تا بعد از پیروزی انقلاب که دوباره بازگشایی شد

و بعد از شروع بکار مدارس تمام کتابها با حذفیات روبرو شد که خود عالمی داشت

بیشترین تغییرات مربوط به تاریخ بود و دیگر کتابها هم این مرحله را داشتند یا متن ها با انقلاب همخوانی نداشت یا بخاطر تعطیلی ها تمام کتاب تمام کردنی بصورت عادی نداشت

در همین حال و احوال سیر میکردیم که با اولین تعطیلی برخورد کردیم که یکی از سران انقلاب شهید شده و خدا بیامرزدش اکبر فلاح که معاون مدرسه بود آمد پای تخته و گفت می گویند فردی بنام مطهری را شهید کرده اند و کلمه مطهری را چون دانش آموزان مفهوم نمی کردند روی تخته نوشت

و مدرسه بخاطر این واقع تعطیل شد.

اما یک مسئله دیگر هم داشتیم و آن سخنرانی های عصرانه بود که بعد از تعطیلی کلاسها یک سخنران که معمولا آخوند بود عصر در حیاط سرد مدرسه می نشستیم و به سخنان او گوش می دادیم و معمولا هم سخنان آنها برایمان مفهوم نبود یا حداقل برای من قابل فهم نبود شاید سال بالاترها چیزهایی می فهمیدند

در هر حال انقلاب شده بود و ما اینقدر از آن در آن سال فهمیدیم

اما سالهای بعد که ما هم بزرگتر شدیم جهاد سازندگی برای روستاها وآبادیها آمد حمام مدرسه و کلاس آموزش و ... داشت

و از همه مهمتر برق سراسری و آب آشامیدنی لوله کشی از مواردی بود که اگر انقلاب نشده بود به این زودی به روستاهای مثل محل زندگی ما نمی رسید