انار

انار

معرفی انار و دلمشغولیهای یک هموطن
انار

انار

معرفی انار و دلمشغولیهای یک هموطن

دیدگاه

یا محبوب

یکی از پر بحث ترین مطالب سرنوشت نوشتن است چرا که وقتی یک بحث آغاز می شود طرفین می خواهند دیدگاه خود را به دیگری بفهمانند و حق بودن آن و مشکلترین جا همین نقطه آغاز است 

پیش از پی نوشت این بیان چرایی مطلب را روشن نمائیم

وقتی کسی روی مطلبی اصرار دارد و آنرا درست می داند و در همین حال شخص دیگری آنرا باطل می پندارد باید در چه چیز شک داشت

بنظر حقیر اینجا بازه دید و نظر افراد است که نمی توانند نظر مقابل را مورد مداقه قرار دهد یعنی وقتی جهت دید فرق کند آن وقت نظر هم فرق می کند شما وقتی از بالا به یک دیوار نگاه می کنید نمی توانید عمق یا ارتفاع آنرا درست بیان کنید اما در مورد کلفتی آن نظر درستی خواهی داشت اما اگر در همین زمان فردی از کنار به دیوار نگاه کند در مورد ارتفاع آن نظر درستی تری می دهد تا کلفتی آن این مثالها فقط جهت تقریب ذهن هستند و شرط آن این است که فرد در مورد این دیوار تجربه زیادی نداشته باشد.

حالا این نوع نظر دهی را در امور دیگر نیز تامین دهید خواهید فهمید که چرا دیدگاه های مختلف وجود دارد و گاهی هم مخالف هم هستند

حالا اگر یک عامل دیگر نیز به آن اضافه شود می تواند دقت را نیز تغییر دهد و تحلیلی دیگر را بدست دهد.

در دنیای واقعی و نظرات سیاسی گاها این اتفاق بسیار می افتد که فرد با اینکه دلایل قوی مقابل را می بیند ولی باز روی حرف خود می ایستد

البته گاهی افرادی هم هستند که فقط می خواهند مخالف باشند هرچند که خود به ناحق بودن کلام خویش آگاهی دارند.

سبک زندگی افراد نیز خود در این نوع دیدگاه موثر بوده و برعکس هم نظر فرد سبک زندگی اورا عوض می کند.

در ابتدای انقلاب اشرافی گری یکی از صفات ناپسند و نهی شده اسلام بود اما کمکم این رویه توسط یکسری افراد نو کیسه و نو به دوران رسیده یا به قدرت رسیده این رویه تغییر کرد و کار بجایی رسید که اگر اسراف نمی شد مورد شماتت قرار می گرفتند یعنی کمکم سبک زندگی انقلابی دگرگون شد و این قشر کعه متاسفانه در قدرت هم نفوذ زیادی پیدا کرده اند این نوع زندگی را رواج میدهند

چرا که این دیگاه در آنها شکل گرفته که فرد وقتی مهم است که بتواند چنین عملکردی داشته باشد بریز و بپاشش زیاد باشد

برای مثال حسن فریدون در سفر استانی به مشهد چون روی یک مارک خاصی از تشک باید کله مرگش بگذارد و در شهر مشهد آن مارک پیدا نمی شود یک هواپیمای اختصای آنرا از تهران برایش می برد

حالا این را مقایسه کنید با زندگی شهید رجایی بعنوان رئیس جمهور در دفتر کارش روی همان زمین می خوابد چون وقت رفت و آمد ندارد در زمان وزیر آموزش و پرورش در خوابگاه دانشجویی یا دانش آموزی استراحت می کند با دانش آموزان یا دانشجویان آن مراکز.

البته به گفته خودش او توان خرید فلان یخچال را دارد ولی چون می خواهد زندگی متوسط داشته یا پائین تر از معمول مردم داشته باشد در خانه یخچال معمولی و در زیر کرسی زندگی ادامه می دهد خانه اش کوچک است اما رئیس جمهوری داریم که در کاخ زندگی می کند با متراژ بسیار بالا و در آخر هم در استخر فرح که مخصوص او بوده و کس دیگری نباید از آن استفاده کند غرق می شود

هر دو اینها توسط مردم این کشور رئیس جمهور شده اند اما سبک زندگی و دیگاه آنها به کشور و سمت و مقام اینقدر تفاوت دارد

حالا در بین مردم هم این دو فرد طرفداران پروپاقرصی دارند چرا که دیدگاه مردم هم با هم فرق دارد

اما اگر نوع زندگی این افراد برای مردم قبل از رای مشخص می شد و سبک زندگی دومی را اکثر مردم نمی پسندید چون مثل خودشان نیست و درد آنها را درک نمی کند رای نمی آورد پس چه و چی می شود که رای می آورد اینجا پنهان بودن سبک زندگی و دیگاه افراد عامدا پنهان می ماند و به قولی با غفلت سازی رای جمع می کنند

در دیدگاه مردم باید پیدا و پنهان زندگی افراد بصورت شفاف بیان و آشکار شود تا معلوم شود که کدام پسند اکثریت خواهد بود

در دیدگاه مسئولین به پوشش زن با عنوان حجاب هم بیشتر کار سیاسی صورت گرفته و نظر نامزدهای مجلس و ریاست جمهوری و .... مخفی مانده به عمد تا هر دو گروه مخالف حجاب اسلامی و موافق آن به فرد مورد نظر رای دهند

این مخفی کاری به نوعی کار خراب کن است چرا که وقتی سیاست بازی در عقیده و آئین دینی معلوم نبود آنچه که نباید اتفاق بی افتد حاصل می شود امروز این ملغمه هرچند در سطوح مختلف اجرایی و.... کشور آشکار شده اما از همه تیل تر بحث پوشش اسلامی در جامعه است که به یک کلاف سر در گم تبدیل گردیده چون برخورد سیاست روزان به آن بجای عقیده فرصت طلبی به آن بوده است.

طلا

یا جبار

رفتن تا انتهای بنیاد آرزوست

ماندن با تک درختان سزاست

نیک بودن خود پیدای شباست

فریاد در ته چاه ماناست

ندانم که چه دانی راست

این هم درماندگی از ماست

راهی بهنه نهیم فرق ساخت

پیاده و سواره همراه شماست

راستای قضا را شناسیم کجاست

کمی در کار او جستجو رواست

این سخن چون بند ناب طلاست

از گوهری تا شبتاب مبتلاست

آهی نه به بند طناب جفاست 

گاهی رفتن هم دوا نساخت

قدس

یا حق الیقین

یکی از نکات تاریک تاریخ قوم یهود است

این قوم یهود حتی در زمان حضرت موسی هم برای او چه در رفتنش به کوه طور و چه در سرگردانی در بیابان و... توطئه ها دارند

قومی که همیشه بهانه جوی بوده و در قرآن هم بعنوان دشمن ترین برای مسلمانان یاد شده.

از آنچه در جنگ خیبر گذشته می توان این قوم را شناخت.

اینها کسانی بودند که با دانستن محل حکومت پیامبر اسلام (ص) سالها قبل از تولد پیامبر به یثرب آمده بودن که وقتی پیامبر آخرالزمان می آید آنها به او بپوندند اما وقتی او آمد اینها همه نوع توطئه ای بر علیه او انجام دادند و حتی بر علیه او جنگها برپا کردند.

اینها قومی بهانه جوی و مشرک و فرصت طلب هستند که هیچگاه بر قول خود عمل نمی کنند مگر در آن نفعی پیدا کنند

اما روزی آنها از کنعان و اورشلیم برای پیوستن به یاران پیامبر آخر زمان در مدینه قلعه ها و باروها ساختند ولی وقت پیوستن با او جنگیدن .....

و زمانی دوباره به اورشلیم برگشتند برای یافتن موعود؟

آنها می دانند موعود در اینجا حکومت تشکیل خواهد داد پس با توطئه و نفوذ در ارکان قدرتها آنها را به جنگ جهانی وادار کردند و هلوکاست دروغین ساختند و در پناه آن سازمان ملل بپا کردند و روی آن را شورای امنیت برپا ساخته تا بتوانند برای خود ملت سازی و سرزمین سازی کنند و بتوانند حکومت تشکل دهند و با اینکار منتظر موعود هستند که آنرا به او بسپارند!!!؟

یعنی در لایه های افکار موعود آنها همان مهدی ماست

ما هم پی حکومتی هستیم که آنرا به حکومت مهدی موعود تحویل دهیم

آنها هم همین هدف را دنیال می کنند اما وقتی موعود بیآید اینها عین کاری که با موسی و عیسی علیه السلام و پیامبر اسلام (ص) نمودند می کنند

تاریخ این قوم را تاریک می داند آنها هیچگاه اهداف واقعی را به مقصد نرساندند چون فرصت طلب هستند و ترسو و منافق...

آنها دین ندارند آنها مشرکینی هستند متظاهر به دین آنها صاحب گوساله سامری هستند

آنها قومی هستند که مائده آسمانی را طرد کرده و پی پیاز و عدس پیامبر خود را آزردند و مجبور کردند به شهر بیآید

آنها قومی هستند که دنیا پرست که برای رسیدن به اهداف خود کودکان را می کشند یعنی اینها فرعونهای اکنون هستند کلمه توجیهی که هدف ابزار را توجیه می کند در ذات این قوم است

کلمه بسیار ناپسند و حتی رواج یافته در بین مسلمین این مشکل توست از این قوم است

اینها بازی گردانهای سران استکبار هستند

...........

دوای درد اینها را فقط اسلام داده

امروز تفکر مقاومت مسلمانان این قوم را به ذلت کشانده

اینها یکروزی از ولایت برای دینداری رفتند و کشتند وخیانتها کردند .... و روزی برای ساختن ولایت بازگشتند و کشتند و خیانتها کردند

کفر و شرک در آنها هنوز جوشان است

....

روز قدس روز صدای تمام  مظلومان جهان است بر علیه تمام  مستکبرین جهان

همه اقوام مستضعف بر علیه تمام اقوام ظالم

روزه

یا واحد

در باره روزه همین که ماه رمضان ماه مهمانی خداست بسیار مطلب است البته وقتی نگاه تنگ شود و دنیوی اشاره و ساختن مسخره طنز و جک هم زیاد می شود

یکی از این طنزها که البته بکار بردن جک برای این اراجیف بهتر است تا کلمه طنز این است که در مهمانی خدا بجای خوردن و تعارف و ... باید گشنگی و تشنگی تحمل کنیم یعنی این دیگه چه نوع شه باید خوش بحالمان بشود ولی بد بحالمان می شود

نکته اینجاست که ما دیدگاه خودمان را بجای دید خدا می گذاریم

نزدیک بینی را بجای عاقبت اندیشی می گذاریم

خداوند در اینجا رشد انسان را در دستور کار قرار داده و طوری این ضیافت را چیده که انسان از پلیدی ها دور شود و را هدایت را پیدا کند و از طنابی که دور خود پیچیده ایم آزاد شویم و راه پرواز را طی کنیم

آخر چه پروازی از این بالاتر که یک آیه قرآن بخوانی و میزبان برایت ثواب یک ختم قرآن بنویسد

با حال روزه بخوابی رب برای نفست ثواب تسبیح قرار دهد

یک شب قدر احیا بگیری به اندازه خیر هزار ماه بیش از 83 سال باشد.

..... بعضی در اینها هم چرندیات تحویل می دهند اما من با نقصان خود به چند مورد اشاره کنم

که بیشتر دنیوی است و بدرد عالم ماده میخورد اما در عالم معنی چه خبر است ناچارا میگذریم

اینجا یک اشاره کوتاه در آن عالم داشته باشم که بیشتر فهم کنیم و هر چیز را به مسخره نگیریم

در برنامه زندگی پس از زندگی که از شبکه 4 پخش می شود یک چیزهایی از عالم معنی که شاید یک میلیونیم آن دنیا هم نیست آدم متعجب می شود و پی می برد که خلقت چقدر ناشناخته است

فردی که در کما رفته همزمان می تواند فکر و سخن و.... افرادی که به او فکر می کنند را بخواند سخنشان را بشنود هرجایی که باشند در کنارش یا در خانه اشان یا در شهرشان یا در شهر دیگر یا کشور دیگر

یعنی فرد در کما همزمان همه جا هست همه افکار را به تفکیک که صادر میشود را دارد سخن ها را از صاحب سخن می شنود هرچند همه ی آنها همزمان باشد و می بیند در این موضع هر چه اندیشه می کنیم فهم نمی کنیم اما خواب دیدن گوشه بسیار ناچیزی از این نوع است که همه انسانها تقریبا آنرا تجربه کرده اند

زمان و مکان از مفهوم این دنیایی خارج می شود درک انسان از محدودیت این دنیا در می آید و...

بدون این موارد بیشتر حاذقین اشاره کرده اند که روزه سموم بدن را زائل می کند

قلب را رقیق و مهربان می کند و دلسوزی بیشتر می شود

اشک را روان می کند که خود در رقت نقش دارد و چشم را روشن می کند

بدن را مقاوم می کند و انسان را مصمم می نماید و طاقت را افزایش می دهد

معده را جمع می کند و خوراک سر منشاء بیماریها را محدود می کند

فعالیت باکتریهای مفید دستگاه گوارش را افزایش و مضرها را کم می کند.

.....

البته باید برای روزه دقت کرد که در افطار و سحر زیاده روی را کنار بگذاریم و همچون یک وعده با آن برخورد کنیم نه اینکه با حرص و طمع بخواهیم جبران و گاهی بدتر از گرسنه عمل کنیم

خداوند می گوید که ما روزه را واجب کردیم بر شما همانطور که بر گذشتگان نیز فرض بود پس روزه در امم قبلی نیز بوده حالا چرا نیست خود یک سوال است؟

بر شما سخت نمی گیریم یک ماه است پس می توانست بیشتر باشد.

از مریض و مسافر و عذر دار روزه نمی خواهیم

روزه عذر دار و مسافر و قضاء شده تا یکسال بدون جریمه اداء شود اشکالی ندارد.

اگر عذر باقی بود هم نیازی به جبران نیست و....

پس در همه حال روزه را سخت نگیرید.

وقتی روزه گرفتید خود روزه شما را کمک می کند که بازهم روزه بگیرید اگر غفلت چاشنی اعمالمان نکنیم.

روزه به بیشتر بیماری هایی که در جسم هست هیچ زیانی نمی رساند و پزشکان زیادی به این امر اشاره داشته اند که این بیماران می توانند روزه بگیرند.

جالب است که در اینجا خود شخص روزه دار تشخیص می دهد که روزه بگیرد یا نه اگر پزشکان بگویند روزه به تو ضرر ندارد و فرد بداند که ضرر دارد بر اوست که روزه نگیرد و برعکس.

کسانی بوده اند وهستند که طول سال روزه می گیرند و در امور شخصی آنها هیچ نقصی دیده نمی شود این سیستم بدن آنهاست که براحتی می تواند اینکار را انجام دهند پس این ظرفیت در انسان به آسانی بوده که 13 یا 17 ساعت هیچ نخورد که خداوند آنرا فرض کرده اگر ما اراده کنیم مطمئن باشیم که می شود همانطور که شده است.

یکی از عجاب بدن این است که در برابر ضربات و سختی ها محکم می شود بر عکس ماشین و ابزار که سایش پیدا می کند بدن هرچه بیشتر استراحت کند سائیده شده و تحلیل می رود شما وقتی می خواهید بدن خود را قوی کنید باید ورزش کنید باید وزنه بزنید باید ضربه به کیسه بکس سخت بزنید باید توپ را جابجا کنید تا قدرت پیدا کنید نخوردن هم یک ضربه و سختی به معده و دستگاه گوارش است تا قوی شود بعد از پایان ماه رمضان معده و دستگاه گوارش سلامت یافته و دستگاه گردش خون با سلامت بیشتر کار می کند مغز هم از حافظه و دیگر امکانات خود بهره بهتری می برد بر عکس در استراحت و پرخوری جز تحلیل بدن و ضعف و افزایش بیماری چیزی نیست

 

 

تطبیق سال قمری به سال شمسی 2

یا گرداننده جهان بیکران

همانطور که در پست قبلی اشاره شد این یادداشت با تجربه بیشتر تکرار شده است

چگونگی بدست آوردن این فرمول بصورت زیر ساخته می‌شود و شاید جالبترین مطلبی که باید بدانید اینکه روز ١٨ ذیحجه سال دهم روز نوروز بوده و شاید ما وقتی نوروز را پاس می‌داریم یکی هم نیتمان این باشد که داریم سالگرد ولایت علی علیه‌السلام را نیز جشن سال شمسی می‌گیریم:

توضیح: برابری ارقام و ماهای قمری بدین صورت است؛

١=محرم

٢=صفر

٣=ربیع‌الاول

۴=ربیع‌الثانی

۵=جمادی‌الاول

۶=جمادی‌الثانی

٧=رجب

٨=شعبان

٩=رمضان

١٠= شوال

١١= ذی القعده

١٢=ذی الحجه

***و هر سال شمسی ١٠ روز و ٢١ ساعت از سال قمری بیشتر است****

:اما محاسبات

:اگر به چهل و دو سال قبل در تقویم نگاه کنیم روز نوروز برابر است با چهارم جمادی‌الاول سال١۴٠٠ پس

۴/۵/١۴٠٠ قمری = 1/1/1359 شمسی

و چهل و دو سال بعد

18/8/1443 قمری = ١/١/1401 شمسی

اختلاف دو سال قمری

14روز و 3 ماه و 43 سال قمری = 42 سال شمسی

اگر پنجاه و دو سال میانگین را درست فرض کنیم که فرض دور از عقلی هم نیست

می توان این رشته را چنین حساب کرد

مثال: 10 برابر کردن

 420 سال شمسی برابر است با=

140 روز و 30 ماه 430 سال قمری

پس 22 روز و 34 ماه و 430 سال قمری

نتیجه 22 روز و 10 ماه و 432 سال قمری

420 سال شمسی = 22/10/432 سال قمری

یا33 برابر کردن

1386 سال شمسی برابر می شود با

462 روز و 99 ماه و 1419 سال قمری

پس 107 روز و 3 ماه و 1428 سال قمری

در نتیجه 12 روز و 6 ماه و1428 سال قمری

1386 سال شمسی = 12/06/1428 قمری

* چون بعضی از ماههای قمری 29 روز هستند بدین جهت عدد12 بجای 11 آمده است

* در ضمن در تقویم عید سال 1386 شمسی با 1/3/1428 برابر است یعنی سه ماه و 11 روز اخلاف داریم که باید در شروع سال شمسی و قمری یا اشتباهات محاسباتی من یا قدما باشد؟!

در نتیجه از سال 1386 تا 1401 همین نگاه را در تقویم داشته باشیم

01/03/1428 قمری منهای 18/08/1443 قمری

می شود 17 روز و 5 ماه و 15 سال قمری است

اختلاف سال شمسی 15 سال شمسی است

بدون توجه به مبدا خواهیم داشت

1401 سال شمسی برابر است یا

12/06/1428 + 17/05/15 = 29/11/1443

01/01/1401 سال شمسی = 29/11/1443 قمری

حالا چون در شروع هجرت این دو سال اختلاف اولیه هم داشته اند نتیجه بعدی این خواهد بود که در سال اول قمری سه ماه و 11 روز گذشته بوده و سال اول شمسی شروع شده است

اما اگر این مجاسبه را به روز عید غدیر نیز برگردانید چنین است

1/1/10=18/12/9