انار

انار

معرفی انار و دلمشغولیهای یک هموطن
انار

انار

معرفی انار و دلمشغولیهای یک هموطن

نمک

 ارحمن الراحمین

قاقا گفتن

افتادن و برخاستن

تاتی تاتی کردن

ما ما گفتن

تلو تلو خوردن

شیر مکیدن

خود را خراب کردن

....

این یعنی یک کودک

انتظار نیست که او کار سخت انجام دهد

باری جابجا کند

مطلبی ارایه دهد

فکری نو در اندازد

....

لجاجت بی فایده

ترس از خیلی چیزها

نترسیدن از چیزهای ترسناک

نمی داند کجا باشد و کجا نباشد

گاهی سختی را آسان میگیرد و بعضی وقتها آسانها را سهل

....

خاکی بودن

بازی کردن

آینده را ندیدن

گذشته ،گذشته

تلاش برای خواسته

کوشش برای نیاز

....

نیازهای اولیه کدامه؟

نیازهای ثانویه چیه؟

من شیر می خواهم

نمی دانم نیاز چیه

نهیم

یاقهار

نمی دانم چرا آنچه نداریم در چنته نهیم نام!

قدیم می گذاشتند بر دیگری، جدید می گذاریم بر خود.

همت کرده در اصلاحات هیچ نیافتیم اصلاحی جزء ویرانی قبل تر هم ساختی ندیدیم در خرابی

و نگاهی به مهرورزی نمودیم و آنرا جزء نامهربانی ندیدیم

و کنون هم ناامیدی ارمغان امید شده است و ای کاش نام تدبیر نداشت که هیچ جزء بی تدبیری نمی یابیم.

نام نهند زلفعلی کچل را در مملکتی که به نابینا گویند عینعلی!

به یقین جزء این می بینید شما که عینک ندارید.

فرد

بنام هستی هستی بخش

روزی که شده است

آماده هستم برای بود یا نبود

خاطرات را مرور کنم یا ببینم

آه..

....آه

باز گویم تورا در جوانی چقدر بخشنده و مهربان

با گذشت ولذت زندگی

با دیگران همراه و هم صدا

در نگاه این و آن بی تفاوت

از نگاه شان هیچ دل نگرانی نبود

امروز

فرد

خودم

بچه ام

مادرم

همسرم

برادرم

فرد....

امروز من هستم و خودم در پیچیده پیچیدگی خودم

من فرو رفته ام در فرد

چقدر حقیر

از پرواز دراز به کوچ کنج نشین

آنروز رفاقت و همدلی

امروز بی حوصلگی و نازبانی

کو آن صفا

در کوچه ها مانده

همراه من نیامده

یا اورا همراهم نیآورده ام

چقدر مشکل است

نگاه به گذشته

فقط در فرد گم و گور شده ام

جز خود دیگری نبینم تا کی

دیگر نخواهم شد وقتی فرد آمد

خیلی افراد رفتند

....آه

و آه که خود بانی اینکارم

پیری تقصر دارد یا تجربه

نمی دانم

از دست داده هایم خیلی فراوان است

چه کنم؟

آه.....

فرد

باز ناید فردا

فرد از آمدنش متنفرم

چه کنم؟

آه....

 

سخن34

یا رحمان

پیامبر اکرم صلی الله علیه واله و سلم:

 هر کس برای برآوردن نیاز مریض بکوشید، چه آن را برآورده سازد چه از دستش خارج شود ، مانند روزی که مادرش زاده است، از گناهانش بیرون می آید.

ولتر:


زندگانی چون کودکی است که تا به خواب نرفته باید گهواره اش را تکان داد.

مهم از ناشناس:

صرفه جویی به خودی خود هنر و منبع درآمد است.

سخن 33  سخن 32   سخن31  سخن30   سخن29  سخن28  سخن 27   سخن 26 سخن 25 سخن24 سخن 23 سخن 22 سخن21 سخن20 سخن19 سخن 18 سخن17 سخن16 سخن 15 سخن14 سخن 13 سخن12 سخن11 سخن10 سخن9 سخن8 سخن 7 سخن 6 سخن5 سخن4 سخن3 سخن2 سخن1

دلدار

یا حق

دلدار همان دل است؟

کمی آنطرف تر

کمی کوچک یا بزرگتر

نمی دانم

ولی وقتی دلم او را یاد می کند اینجاست

درد دل می کند

پس دردم را درک می کند

او با من

یا من با او

در هر سرای

در هر کوی و برزن

نمایش درک درد و درمان

شادی و ناخوشی

با هم بودن چقدر گرمی بخش است

چقدر زیبا