انار

انار

معرفی انار و دلمشغولیهای یک هموطن
انار

انار

معرفی انار و دلمشغولیهای یک هموطن

انار در یک نگاه

   بنام ایزد بی همتا 

شهرستان  انار از توابع استان کرمان می‌باشد که شمالی‌ترین نقطه آن محسوب می‌گردد.

از شمال و شمال غربی به شهرستان یزد و از شرق و جنوب شرقی  به شهرستان رفسنجان و از جنوب به شهربابک محدود  شده است.

جمعیت آن نزدیک به 50000 نفر و دین و مذهب مردم همه شیعه اثنی عشری است.

شغل اکثریت مردم کشاورزی و بعلت کم آبی و کیفیت نامناسب آب تنها محصولی که هنوز مقاومت کرده و کشت می‌شود پسته می‌باشد.

چند کارخانه در سالهای اخیر در آن تاسیس گشته است:

کارخانه فرش گلشن که بعد از آتش سوزی با اینکه بازسازی گشت ولی بکار گرفته نشد.

کارخانه سیم و کابل پیشرو کویر انار که از موفق‌ترین کارخانه هاست.

کارخانه گونی و کیسه کویر

کارخانه کارتن

کارخانه قلم جوش گستر

کارخانه بسته بندی

کارخانه کود شیمر

و تعداد زیادی کارگاه ساخت و تولید لوازم ضبط پسته

از شهرهای مهم آن به امین شهر (حسین آباد) می‌توان اشاره کرد

از روستاهای دارای جمعیت بالا می‌توان به بیاض - لطف آباد - گلشن اشاره نمود

از روستاهای دیگر احمد آباد که دارای شرکت تعاونی روستایی بسیار فعال و دارای پمپ بنزین می‌باشد که بعلت نزدیکی به شهر بیشتر سوخت گیری شهر را اجام می‌دهد.

شهر انار بعلت واقع شدن بر سراهی بندرعباس و جنوب شرق(کرمان زاهدان) و تهران دارای موقعیت استراژیک می‌باشد

و یکی از مشکلات مهم شهر هم نداشتن بیمارستان و مرکز اورژانس درخور جمعیت بالای مجروحین این راههای کم وسعت و پر تردد می‌باشد.

پلیس راه انار یکی از شاخص‌ترین پلیس راههای استان می‌باشد بخاطر همین موقعیت جاده‌ای است.

از اماکن تاریخی شهر می‌توان به قلعه، بقعه بشر حافی، یخدان، بقعه امامزاده محمد صالح، خانه ابوالحسن‌خانی، کاروانسرای شاه عباسی

و کاروانسرای بیاض و شمش(شمس) نیز در 30 کیلومتری دو طرف آن(فاصله یک منزل دوران گذشته) از جمله اماکن مهم شهرستان محسوب می‌شود.

قلعه داود آباد و بیاض و چند تای دیگر در روستاهای گیتی آباد و بهشت آباد و.... که آثار کمی ارشان باقی اشاره‌ای است به تاریخ دیرن آن.

آب انبار و مسجد و مجموعه تاریخی امین شهر از جاهای دیدنی است.

دو حسینه یکی بالا(اولیا) و پایین(سفلی) از ارادت مردم به ائمه حکایت گذشته و نزدیک دارد.

وجود مسجد امام سجاد(ع) در ابتدای شهر یکی از محلهایی است که روزانه مسافران خسته بسیاری را آسایش داده و با امکانات مناسب برای رفع نیاز مسافران به عبادت و استراحت داراست.

برج انار و بیاض از آثار تخریب شده‌ایست که راهنمای مسافران در زمانهای نه چندان دور بوده

وجود خانه‌های خشت و گلی و سبک خاص گنبه‌ای در جای جای شهر و روستاها هنوز نشانی از طبیعت کویری منطقه است.

امروزه دیگر خانه‌ها به سبک جدید و بیشتر آجری ساخته می‌شوند

وجود دانشگاه آزاد اسلامی

و پیام نور

در این شهر باعث جذب بیش از سه‌هزار دانشجو بصورتهای مختلف در رشته‌های متفاوت شده است

امروزه دانشگاه آزاد دارای رشته‌های کارشناسی ارشد نیز می‌باشد.

آموزش و پرورش منطقه انار از سال 72 بصورت مستقل با جمعت نزدیک به دوازده هزار دانش‌آموز آغاز بکار نموده است

امروزه بعلت کنترل جمعت، تعداد دانش آموزان به نزدیک 8000 نفر رسیده که در 70 مدرسه مشغول به تحصیل می‌باشند.

از دیگر ادارات شهر: جهاد و کشاورزی ،ثبت اسناد،برق، آب و فاضلاب، بیمه تامین اجتماعی،بیمه درمان، ثبت احوال، مرکز مخابرات، پست و .... می‌توان نام برد.

دادگاه عمومی و انقلاب و کلانتری 13 انار و پاسگاه حسین آباد از دیگر ارگانهای در خدمت شهروندان محسوب می‌گردد

کاروانسرای شاه عباسی انار

چند کلام

   بسم الله الرحمن الرحیم    

ا یام سوگواری زهرای مرضیه(س) را به دوستداران خاندان اطهار تسلیت عرض می‌کنیم

وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَوَتِ وَمَا فِی الْأَرْض وَکَفَى‏ بِاللَّهِ وَکِیلاً

و براى خداست آنچه در آسمان‏ها و آنچه در زمین است و خداوند بس کارساز است و برای نگهبانی همه  کافی است.

قرآن کریم 131 نساء

 

خداوند بزرگ به خاطر نیکی به پدر و مادر بر عمر انسان می‌افزاید

نهج الفصاحه-ص 755 - پیامبر اعظم(ص)

نکاتی مفید

هر کس از فرصت‌ها استفاده کند در آینده از غصه‌ها ایمن بماند.

غرر الحکم-ص632- امام علی علیه‌السلام

خداوند بعد از غدیر خم هیچگونه حجت و بهانه‌ای برای تخلف از ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام برای کسی باقی نگذارده است.

بیت الاحزان-ص175- حضرت زهرای مرضیه(س)

برای هر چیز اساس و پایه‌ای است، اساس و پایه اسلام محبت اهل بیت(ع) می‌باشد.

تحفت العقول-ص319- امام جعفر صادق علیه السلام

تعالیم مقدسه قرآن را باموزید و بکار بندید، با کمال اخلاص در نشر و تبلیغ و معرفی اسلام و قرآن بکوشید.

امام خمینی(ره)

مد برای زن ارزش آفرین نیست، بی اعتنایی نسبت به مدهای دام‌گونه ساخته و پرداخته دشمنان برای زن ارزش است.

مقام معظم رهبری

اگر می‌خواهید عزت نفس داشته باشید و دیگران روی شما حساب کنند امر به معروف و نهی از منکر کنید.

استاد شهید آیةالله مرتضی مطهری

از بزرگمهر پرسیدند: از انسانها کدام عاقل‌ترند؟

گفت: آن کس که کم گوید و بیش شنود و بسیار داند.

پندی از بوذرجمهر

به دنیا نیامدن بهتر از تعلیم نیافتن است، زیرا جهالت ریشه همه بدبختی‌هاست.

افلاطون

زنان اختراعات مهمی نکرده‌اند ولی مخترعین بزرگ را پرورش داده‌اند.

توماس ادیسن

قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.

ضرب المثل ایرانی

نهضت اسلامی زن

بنام حق

این متن از کتاب نظام حقوق زن در اسلام از استاد شهید آیةالله  مرتضی مطهری انتخاب شده است البته [کمی فضولی دارد] در مطالب قبل از آن اشارات زیادی به زن و سیمای حقوقی و حقیقی او قبل از اسلام در صدر اسلام و جوامع مدعی آزادی و دارای تحمل شنیدن حرف مخالف بیان می‌دارد... و ذکر جدیدترین نمونه این جوامع آزاد برخورد آنها با سخنرانی رئیس جمهور ایران بود و زندانی کردن دانشمندانی چون روژه گارودی است که در مورد هولوکاست تحقیق تاریخی نموده است!!!! یا زندانهای ابوغریب و مخفی در اروپا و.....

 در صفحات ۷۵تا ۷۷ چنین آمده است:

نهضت اسلامی زن، سفید بود

اسلام بزرگترین خدمتها را نسبت به جنس زن انجام داد.

خدمت اسلام به زن تنها در ناحیه سلب اختیارداری مطلق پدران نبود، به طور کلی حریت داد، شخصیت داد، استقلال فکر و نظر داد، حقوق طبیعی او را به رسمیت شناخت.

اما گامی که اسلام در طریق حقوق زن برداشت، با آنچه در مغرب زمین می‌گذرد و دیگران از آنها تقلید می‌کنند دو تفاوت اساسی دارد:

اول؛ در ناحیه روانشناسی زن و مرد.نهضت اسلامی زنان باید بر گرفته از اسلام باشد

اسلام در این زمینه اعجاز کرده است. ما در ضمن مقالات آینده در این باره بحث خواهیم کرد و نمونه ها از آن بدست خواهیم داد.

دوم، در این است که اسلام در عین آنکه زنان را به حقوق انسانیشان  آشنا کرد و به آنها شخصیت و حریت و استقلال داد، هرگز آنها را به تمرد و عصیان و طغیان و بدبینی نسبت به جنس مرد وادار نکرد.[کاری که جوامع غرب امروزی و پر طمطراق انجام داده اند از آنطرف زن را سرنگون ننمود]

نهضت اسلامی زن، سفید بود، نه سیاه، نه قرمز و نه کبود و نه بنفش٬ احترام پدران را نزد دختران و احترام شوهران را نزد زنان از میان نبرد، اساس خانواده ها را متزلزل نکرد، زنان را به شوهرداری و مادری و تربیت فرزندان بدبین نکرد، برای مردان مجرد و شکارچی اجتماع که دنبال شکار مفت می گردند وسیله درست نکرد٬ زنان را از آغوش پاک شوهران و دختران را از دامن پر مهر پدران و مادران تحویل صاحبان پست اداری و پولدار نداد٬ کاری نکرد که از آن سوی اقیانوسها ناله به آسمان بلند شود که ای وای کانون مقدس خانواده متلاشی شد٬ اطمینان پدری از میان نرفت٬

با اینهمه فساد چه کنیم؟

با اینهمه بچه کشی و سقط جنین چه کنیم؟

با چهل درصد نوزادان زنا چه کنیم؟[این آمارها مربوط به سالهای نوشتن مقاله در مجله زن روز است۱۳۴۵]

نوزادانی که پدران آنها معلوم نیست و مادران آنها چون آنها را در خانه پدری مهربان به دنیا نیاورده اند علاقه ای به آنها ندارند و همینکه آنها را به یک موسسه اجتماعی تحویل می دهند هیچ وقت به سراغ آنها نمی آیند.

در کشور ما نیازمندی به نهضت زن هست اما نهضت سفید اسلامی٬ نه نهضت سیاه اروپایی٬ نهضتی که دست جوانان شهوت پرست از شرکت و دخالت در آن کوتاه باشد٬ نهضتی که براستی از تعلیمات عالیه اسلامی سرچشمه بگیرد نه اینکه به نام تغییر قانون مدنی قوانین مسلّم اسلامی دستخوش هوا و هوس قرار گیرد٬ نهضتی که در درجه اول به یک بررسی عمیق و منطقی بپردازد تا روشن کند در اجتماعاتی که نام اسلام بر خود نهاده اند چه اندازه تعلیمات اسلامی اجرا می گردد.[!!!!!!!! این نکته مهمترین درس نوشته است اگر قوانین در کشورهای اسلامی بد اجرا می شود نیاز به اصلاح دارد و نهضتی که آنرا به درجه اسلامی خودش برساند]

اگر به یاری خدا توفیق ادامه این مقالات همراه باشد٬ پس از آن که در همه مسائل لازم بحث خود را به پایان رساندیم کارنامه نهضت اسلامی زن را منتشر خواهیم کرد.

آنوقت زن ایرانی خواهد دید می تواند نهضتی بپا کند که هم نو و دنیا پسند و منطقی باشد و هم مستقل از فلسفه مستقل چهارده قرنی خودش سرچشمه گرفته باشد٬ بدون اینکه دست دریوزگی به دنیای غرب دراز کرده باشد.

[در ادامه کتاب ریز مسائل حقوق زنان و فلسفه آنها بیان شده است کسانی که طب نقد حقوق زن دارند و سوالاتی می کنند که نشان می دهد اسلام را کمتر شناخته اند و احکام حقوقی زن در اسلام را نمی داند توصیه به خواندن این کتاب می کنم و کتاب دیگر ایشان مسئله حجاب]

 

روز نه! روزنه

بسمه تعالی

آه، و هزاران واه از آن روز که نشانه رفتن مغز متفکران را. نمی‌دانم امروز روز معلم است در این فکر هستم که شهادت او را چرا روز معلم نامیدند، البته که او عالی‌ترین معلم است ولی وقتی می‌خواهم تبریک بگویم یک روز مهم را، احساسی مبهم دست می‌دهد و توان ازم می‌برد. آنقدر او را خواستارم که نبودش را در تمام وجودم درک می‌کندم و اگر ببود آثارش اینقدر این درد نبودش سخت می‌نمود که کلامی ازمان نشنوی. ولی همه آنچه را که گذاشته آنقدر هست که ما را سیراب کند و شاید همین بس باشد.

شهادتش روزنه ای بسوی شناخت او

شهادت او روز معلم شده است چون همه عمر آموخت و تدریس کرد و در این راه سر به سردار داد. او متفکری بود که تفکر کردن می‌آموخت. دانشمندی بود که دانشمند می‌ساخت. اعلامه‌ای بود که عالم می‌پرورید. بصیری که بصیرت پرورش می‌داد. نویسنده‌ای بود که نوشتن تعلیم می‌داد. سخنرانی بود که سخن‌دان تحویل می‌داد. مبارزی که بارز باشد، میدانی که مرکز بود، راهنمایی که رهنمای راه گمشدگان بود، استادی که به تمام معنی معلم بود. بشیری که مژده دهنده روشنی بود. صابری که بنده شکیبا سامان می‌داد. شجاعی که دلیر مردان کارزار نمو می‌داد، عاشقی بود که عشق می‌آموخت. محبوبی که حبیب‌اله داشت. عادلی که عدالت بپا کن بود. اقامه کننده صلوات الصالحین بود.

هر چه گویم از قدر او کاهیم چه بهتر که او را با زبان قاصر خود مقصور نسازیم و او را امام(ره) می‌شناخت همین کلام را داشته باشیم مطهری حاصل عمر من بود......

تمام آثارش بلا استثناء مفید هستند.....

به همه دانشجویان و متفکرین و روشنفکران متعهد توصیه می‌کنم که نگذارند که کتابهای این استاد عزیز با دسیسه‌های دشمنان اسلام فراموش شود.

و امروز همان است که دسیسه‌ها در کارند که آثار او مغفول افتد. چه جوانانی را می‌شناسیم که هنوز با افکار او آشنا نیستند و چه دانشجویانی را می‌بینیم که نمی‌دانند او چه خدماتی به قشر روشنفکر و دانشمند کرده است.

قلبی در فشار و دلی در آزار و سری پر از درد دستی در بند و پایی در غل که چرا نشناختیم؟ چرا نشناساندیم؟ چرا نمی‌شناسیم؟ چرا نمی‌شناسانیم؟

آه و هزاران واه از آن روز که نشانه رفتن مغز متفکر مارا، نمی‌دانم این درد را به کجا ببرم به کی بگویم با چه زبانی بگویم.

آه و هزاران واه از آن روز که هنوز تسلیت آن درخورتر است. آنروز یک روز نه بل یک روزنه بود تا بشناسیم او را و باز فکر کنیم هنوز هم روز نه بل فقط یک روزنه برای درک او

           به مناسبت روز معلم و شهادت استاد مرتضی مطهری           

مازالاق

 بسم الله الرحمن الرحیم    

 

           الم تر کیف فعل ربک باصحاب الفیل                 

آیا ندیدی که خداوند به اصحاب فیل (سپاه ابرهه) چه کرد؟

       به مناسبت شکست نظامی آمریکا در طبس       

 

صداهای عجیبی به گوش می‌رسید، شب بود و در تاریکی آن آسمان برایت چیزی نمایان نمی‌کرد.
 اما گمان بود که در آسمان تعدادی مازالاق هست، چقدر آن شب آسمان را کاویدم ولی جز همان صداهای نا آشنا چیزی بگوش نرسید.
 بریدگی کف پایم آنچنان مور، مور داشت و دردی که به هیچ عنوان اجازه خواب را به چشمانم نمی‌داد.
دردی که سراسر بدنم را فرا گرفته بود آخر یک شکاف عمیق بوسیله یک تکه شیشه در کف پایم ایجاد شده بود  با اینکه می‌دانستم شیشه در آن نیست ولی درد آن تا مغز سرم را هدف قرار داده بود
 و شب تا صبح چشم بر هم نگذاشتم، هرچه را که شنیده بودم قابل تجسم نبود
 به هر که گفته بودم نه اینکه باور نکرد که ما را گفت اینهم از درد بوده، پس جز هزیان نبوده.
 اما روز بعد وقتی که گذشت
 گفتند که آن صداهای شب پیش از کدام سپاه ابرهه بوده آنچه را که ما از دور، دورها صدای مازالاق می‌پنداشتیم چرخبالهای نیمه خرابی بودند که راه پس در پیش گرفته بودند و مقصد نارسیده و هدف گم کرده بودند، که ای کاش آنها هم راه برگشت گم کرده بودندو درهم پیچده شده آنچه که رشته بود چون فرفره تو در باد.
 و در کویر نابود تا درسی برای سردمداران مست‌شان که ره به بی راهه دارند و سر در آخور مستی و پیش برند، کارها را به قدرت ظلم و زور.
 در آن شب تاریک و آنچه خائنین به میهن از رئیس جمهور گرفته تا بقیه، چه‌ها که خواب دیده بودند با چند هلی‌کوپتر و هواپیما آمده و حکومتی را نابود و خود را حاکم کرده
و همه چیز تمام.
 وقتی که آن شهید پرواز کرده به ملکوت
محمد منتظرقایم
خود را به صحنه رساند تا جمع کند اسناد خیانت آنها زدند و همه چیز را سوزاندند و او را شهید کردند تا پنهان بماند آنچه کرده‌اند، ولی طولی نکشید
 که پته سیاه‌کاریشان از جای دیگر برون افتاد و پیوستند به بقیه کسانی که دمشان را بهم گره زده بودند
 و در خیال خود حکومتی را در دست و کشوری را به آنسو برند که همه چیز بر وفق مرادشان باشد
 و سر در آبشخور آنها فرو برند
 که آنچنان پرورششان داده بودند که چنین باشند. 

 

آن سپاه حمله کننده به این خاک چنان در ریگزارش فرو رفت که جز مثال واقعه عام‌الفیل یاد نیاورد
 در ذهنمان که حتی آن گاهی که ما در خواب بودیم
 یا در ناله درد و بیاد مازالاق او چنان این آهن پیکرها را بهم ریخت که انگار باد تندی خراب می‌کند پره‌های کاغذی فرفره‌ات را و تو هر چه که می‌توانی به آن نگاه کن راه بجایی نخواهی برد.
 هر موقع یاد آن واقعه می‌افتم دردی در تمام وجودم احساس می‌کنم
با اینکه یادم نیست که کدام پایم بوده.
 شاید آن درد به من می‌گوید
 برای حفظ این میهن لازم است که خوب چشمهایمان را باز کنیم
و هر نوع صدای بی‌جایی را اهمیت دهیم که اینبار شاید نشود ( فجعلهم کعصفٍ مّاکول ) از غیب . 

 

اگر باد بر سران باز کنند خیال خیانت باید بیدار بود
 و هوشیار و نشان داد که امروز نه آن روز است که نشناسیم
 صف فتنه انگیزان و ره سد نمایم بر سارقان شب رو ، گردنشان خرد کنیم ره زنان سر گردنه را، تا حفظ کنیم
 مال و اموالمان که بسیار برای آن زحمت متحمل شده‌ایم
و آسان بکف نیاورده‌ایم که آسان دهیم ز دست.
بشکنیم قلم پای ، پایمال کنندگان حقوقمان را ، ببریم دستی را که خیانت کننده به این میهن.
 چون در یادمان باید بماند آن روزها تا بدانیم که، کی بودیم و کی هستیم و کی باید باشیم و خوب در یاد داشته باشیم که، کجا بودیم و کجا هستیم و کجا باید باشیم. 

 

و امروز دست به درگاه آن بی‌همتا بالا بریم و شاکریم به درگاهش که ما را نجات داد
 در تنگناه‌ترین تنگه‌های زمانه و ما را برون برد از پیچ و خمهای کوچه‌های ناکجا آباد و امروز هنوز درد را بیاد می‌آورم و التیام آن.
 و می‌خوانم که آن پیکر پهنای پولادین مازالاق‌ها بودن در نزد او.