انار

انار

معرفی انار و دلمشغولیهای یک هموطن
انار

انار

معرفی انار و دلمشغولیهای یک هموطن

سرنوشت

یا رحمان قبل از ازل

نوشتن را در پی نوشتم

گفتارم را هم آنجا نوشتم

دیدنها را هم باز نوشتم

شنیدنها را همراهش نوشتم

احساها را اضافه نوشتم

غم و اندوه را کم نوشتم

شوق و شادی را تمام نوشتم

خشم و غضب را چرا نوشتم

مرگ عزیزان را چون نوشتم

فراق را در بد تنگنا نوشتم

جسیم را با بسیم لب نوشتم

استرس را با قلم زرد نوشتم

جنگهار با نی تر قرمز نوشتم

آرامش را مداد آبی نوشتم

فراموشی را هیچگاه نه نوشتم

ترس رابا وحشت لرزان نوشتم

شگفتی خویش را با تعجب نوشتم

غرور خویش را با تفرعن نوشتم

سربلندی خود را با محبت نوشتم

امید را با عشق به آینده نوشتم

حسادت را برای همه نه نوشتم

بی عدالتی را با بی میلی نوشتم

گناه را با تاسف بسیار نوشتم

حقارت را با دلخوری نوشتم

..... چگونه سرنوشتم را نوشتم

سرنوشتم را سبز نوشتم؟

روز و شب حسین

یا رب الحسین بحق الحسین

روزی به تاریکی شب

شبی در تاریکی عالم

روزی که بود ظلم از ظالمان به روشنایی

شبی در انتهای ظلم به غریبان

روزی که ندید و نخواهد دید تاریخ

شبی در وسعت تاریخ دیده شد باریک

روزی که سر بریدن نور پیامبر انوار

شبی در نور بود از تنور خولی به انوار

روزی که بریدن گلوی شش ماهه شیرخوار

شبی در تلف شدن دو طفل در زیر بته خار

روزی که گرز بر فرق قمر زدن حرامیان حرامزاده

شبی در آتش کین سوخت خیمه گه یتمان

روزی که خضاب کردن موی ریش پیر و جوان را با خونش

شبی در مقتل نیست پیدا سری بر جسم نازنیش

روزی که دشتی بود جولانگاه گرگان نیزه به دست

شبی در خون غلطیتده اجساد پاک بر دشت

روزی که داماد سر دهد در جنگ ظاهر بینان

شبی در پی ندارد نوعروس شوی رستم پیکر وفاداران

روزی که غریبانه می رود زیر تیغ اشقیا قاسم

شبی در غربت مادر می کند ضجه بر جوان ناکام

روزی که اسب جانان برگردد بی صاحب ترک

شبی در بیابان هستند سرگردان دو کودک

.... روزی که شد در عالم یگانه

..... شبی در بی همتایی فسانه

زورگیری بانکی

یا قیوم

در مرحله اول شاید خیال کنید بخواهم به کلان کارهای بانکی در اختلاس و دزدی و .... اشاره کنم

نه می خواهم ذرات دریا شده نزد بانکها از روش زورگیری اشاره داشته باشم از نو دلم وخهههههه....

بله شما اگر وارد بانک شوید و کلی وقت کاربر بانک را بگیرید و کاغذ مصرف کنید و ... و پولی را از یک حساب بانکی به حسابی در همان بانک انتقال دهید هیچ هزینه ای پرداخت نمی کنید ولی اگر چنین هزینه هایی را به سیستم بانک تحمیل نکیند آنوقت با احترام بانک چنین هزینه ای را به شما تحمیل می کند و پول زور می گیرد

وقتی شما در منزل از طریق اینرنت بانک یا همراه بانک پولی را به حسابی دیگر در همان بانک منتقل کنید حداقل 30 تومان میگیرد

چرا چون همان که من گفتم

چرا نرفتی به بانک هزینه تولید کنی وقت و زمان و کاغذ و.... را روی دست بانک نگذاشتی پس حالا پول زور وده.....

... حالا جالب است که بانک مرکزی هم از این پول زور گرفتن بانکها حمایت می کند.

شما اگر بروی در بانک و پول نقد بگیری مثلا 10 م ت و هم کاغذ بانک بعنوان رسید خراب کنی هم وقت کارمند را بگیری و هم دستگاه پولشمار را مستهلک نمائی بانکها هیچ هزینه ای از شما نخواهند گرفت ولی اگر این هزینه ها را به بانک تحمیل نکنی و بروی درب مغازه کارت بکشی هزینه کسر خواهد شد

چرا پون پول زور باید ودی....

تا کشورمان درگیر چنین مدیران بی خردی باشد که جوابگو نیستند و بدون تفکر تصمیم می گیرند مسلم راه ستنتی پیمودن و درگیری با جهان مدرن مسدود است

مرگ بر جمود و بی فکری در عالم مدرن

......

چه شدیم

یا رب العالمین

چندان چنان و بی خیال بودیم

اگر چنین درد سر دار شدیم

در کردار دست بالا بودیم

لیک نیم بهاء رها شدیم

از شرق به غرب تمام ما بودیم

الآن هم سراسر غوغا شدیم

اگر بوته زار قلم نو بودیم

کنون مثل زغال سیاه شدیم

امروز رفتن در بلا شاهد بودیم

فردا ترفند آنها شکارشان ما شدیم

روزنه تاریک و رشته باریک چه بودیم

پس چرا اینقدر بی فکر و ولنگار شدیم

صحرای پر سبزه و نیک طراوت بودیم

شاید که امروز خشکیده و کال تر شدیم

در نمکزار درون پر ز قند دوستان بودیم

فردای نیآمده تلخ و پر دردسر شدیم

چاه پر آب و مزرع گندمزار بودیم

مترسک جالیز پر فتنه امروز شدیم

آوازمان گوش نواز و خوش صدا بودیم

چه کنیم خرخر حلقوم و خرناسی شدیم