انار

انار

معرفی انار و دلمشغولیهای یک هموطن
انار

انار

معرفی انار و دلمشغولیهای یک هموطن

گلستان در سال 1355

   بسمه تعالی   

گلستان روستایی است  در جنوب شرق انار با فاصله  16کیلومتر و مردمی سخت کوش و فعال در  زمینه‌ کشاورزی  و شهید حسین کشت‌آور از این خطه است،شهدای کوفه علی و حسین ناجی نیز از این روستا می‌باشند.

 دارای جند باب مغازه و کارگاه بوده از جمله ساخت ماشین‌های ضبط پسته و جوشکاری و...

امروزه این روستا دارای شورا بوده و بیش از ٨٠ خانوار و جمعتی بیش ٣٢٠ نفر می‌باشد.

این متن از کتابی است از:

 وزارت دفاع ملی

سازمان جغرافیائی کشور

 اداره جغرافیائی

بنام:

فرهنگ جغرافیائی

 آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران

انار

جلد94- چاپ یکم

برگ       NH-40-5سال 1358(در داخل جلد 1357)

البته قابل ذکر است که آنچه بعنوان تعداد جمعیت و... که در این کتاب آمده و آنطور که در مقدمه این کتاب آمده مربوط به گروهی پژوهشگر است که در سال 1353 در فارس سرگرم کار شده و نتیجه کار آنها 138 جلد شده که طبق یک نقشه راهنما(شکل در پستهای قبل آمده است)  می‌باشد که هیچ مبنای اهمیتی قابل ذکری برای نقاط نیست بدین جهت این مجلد هم که بنام انار ثبت است فقط می‌توان مرکزیت نقطه را مشخص کند نه اهمیت جمعیتی دارد نه اهمیت تقسیمات کشوری. برای پیدا کردن هر نقطه یا شهر و آبادی ما ماید در نقشه محل آنرا و سپس براساس حروف الفبا آنرا می‌توانیم پیدا کنیم.

لذا این مجلد کتاب  شهر شهربابک و روستاهایی از رفسنجان و ... را در بر گرفته است.

 دیگر نقاط جغرافیایی از قبیل دشت و رود و کوه و.... در همان روستاهایی که کنار آن است توضیح داده شده است.(در مورد    گلستان   بدون هیچ دخل و تصرفی از این کتاب در صفحه  ٦٩ الی ٦٩ چنین بیان شده است). حتی با اینکه رسم‌الخط کتاب به من نمی‌خورد و ... برای امانت با سختی سعی کردم عین نوشته در آید( با این حال پرانتز سبز از من است) مثل چسباندن حروف و غیره در آینده من در نوشته جدید توضیحات و اشتباهات این متن را می‌آورم و علل آنرا بررسی می‌کنم امیدوارم که فرصت اجازه دهد.

اما گلستان  در این کتاب:

گلستان             GOLESTAN   

ده از دهستان انار، بخش حومه، شهرستان رفسنجان، استان کرمان

طج(طول جغرافیایی)  َ21   55ْ، عج(عرض جغرافیایی) 48َ  30ْ، ارتفاع م(ارتفاع متوسط)1405متر.کویری، گرم خشک در 16 ک م(کیلومتری)جنوب خاوری انار .

جمعیت: 27 خانوار سرشماری۲۵۲۵(۱۳۴۵ه.ش)19تن(احتماً این عدد 109نفر است یا 190).از طائفه جدید.

زبان: فارسی

دین:اسلام؛ شیعه 

کار و پیشه:کشاورزی و قالیبافی ،فرشها با طرح کاشان.

کشت:آبی؛ آب از کاریز و چاه نیمه ژرف.

فرآورده‌ها: گندم؛پنبه،یونجه و پسته.

رستینی‌ها:اپوشش گیاهی برای چرای دام، بوته‌های متک(شیرین بیان) برای کاربرد داروئی.

مردم این آبادی از دبستان دولتی و شرکت تعاونی روستای گلشن بهره می‌گیرند.

آنفلونزای خوکی

بنام هستی بخش یگانه

در حالی که همه از آنفلونزای نوعA می‌نویسند و می‌گویند و سمینار و همایش و پوستر پخش می‌کنند و می‌گیرند و...

حیف است که ما مطلبی از این نوع یآنفلونزا ننویسیم،هرچند که پیش‌گیری و رعایت بهداشت مورد تاکید بنده نیز هست اما هرچه فکر می‌کنم که چرا وزارت بهداشت برای آنفلونزای نوعA  این بیماری اینقدر دست بکار شده و مردم بوسیله نکبت رسانه‌های امروز اینقدر از نظر روانی مورد بمب‌باران روحی قرار گرفته و کلی ضربه خوردند

بهتر نیست روی دیگر سکه نیز یک نیم نگاهی بیاندازد(این مطلب را روزی به مرحوم صابری که هنوز در دو کلمه حرف حساب را از روزنامه اطلاعات منتشر می‌کرد و هنوز دو کلمه حساب بود نه نشریات گل آقا در مورد کتابهای درسی نوشته بودم او جواب داد که اگر نگاه می‌کردند مشکل حل بود چون نیم نگاه می‌کنند مشکل را نمی‌بینند!)پشت پرده آنفلونزای خوکی چیست

مثلاً آنفلونزای معمولی و فصلی یا انسانی که نوع آنرا من نمی‌دانم و خود بهداشتی‌ها هم احتمالاً نمی‌دانند سالانه هزاران نفر را به کام مرگ می‌کشد هیچ حساسیتی ندارد!

ولی یک بیماری که کل فوتی‌های آن به پنج هزار نفر نمی‌رسد چنین داغ بازار شده که حتی مدارس را هم به تعطیلی کشید(زود قضاوت نکنید منظور حساس نشدن نیست منظور چرا در تمام بیماریهای هم سنخ و مرگبار چنین حساس نیستیم و به فکر پیشگیری آن)

از پزشکی که پسرم را بخاطر سرماخوردگی پیش‌اش بردم خیلی خوشم آمد ایشان وقتی از استراحت و هشدارهای بیماری گفتم با بی‌تفاوتی جوابم را داد که اصلاً مهم نیست و حتی آنفلونزای نوعA هم آنقدر که می‌گویند اهمیت ندارد تا جایی که می‌دانیم تعطیلی مدارس یکی از پشت پرده‌های این بیماری محسوب می‌شود که اصلاً توجیه ندارد.

خب آنسوی این سکه دیگر چه نهفته است و چه آثاری داشته است!

از آثار مثبت این بیماری و هشدارهای داده شده همین که تعداد زیادی زایر حج امسال به حج نرفتند و شاید هیچگاه هم موفق نشوند که این واجب را بجای آورند بود(البته شخصاً از اینکه بازار کسب و کار عربستان و اربابان سرمایه‌دار عرب کمی کساد است بسیار در بسیار خوشحالم مثل شما ولی چقدر خوب بود که هیچ زائری از حج سوغات نمی‌آورد چقدر حض داشت که خائنین به مدینه و مکه حرمین شرفین کمی به زائران احترام قائل می‌شدند)

از مهمترین درسهایی که لازم است بگیریم اینکه این آنفلونزای نوعA  و هم فصلی هیچکدام خودشان به تنهایی کشنده نیستند یعنی چه؟! یعنی کسانی که به یک بیماری ریویی یا بیماری خاص دیگری مبتلا هستند وقتی این بیماری را اضافه می‌کنند و ضعف مفرط و غیره باعث مرگ می‌شود.

اما من نمی‌دانم چرا باید یک انسان سالم از مبتلا شدن به این بیماری اینقدر احساس خطر کند(باز منظور پیش‌گیری نیست هزاران بیماری خطرناک دیگر نیز هست که باید از مبتلا شدن به آنها احساس خوبی نداشته باشیم،ولی مبتلا می‌شویم! و احساس خطر هم نمی‌کنیم!!)

بارها شنیده‌ایم که افراد پیر و بیمار باید مواظب باشند که سرما نخورند که خوب شدنشان مشکل می‌شود و.....

و گاهاً اگر بیماری آنها حاد باشد و باعث مرگ می‌شود

در نوع فصلی باعث مرگ بیماری اصلی است!

در نوعA  باعث مرگ آنفلونزای نوعA این انصاف است!

مثلاً کسی که بیماری ریویی یا ... دارد اگر با سرماخوردگی همراه شود علت مرگ را بیماری ریویی و ... نام می‌بریم همین فرد اگر با آنفلونزای نوعA گرفته و بمیرد علت آنفلونزای نوعA است چرا؟!

 آیا این نوع آمار و ارقامی که ارائه می‌شود صحیح است؟ مسلم غلط است با این حساب وقتی دو عدد با دو مبنای مختلف ارائه می‌دهیم برای یک نتیجه که اینکار اصلاً صحیح نیست که هیچ گمراه کننده نیز هست.

در کل جهان تعداد بیمارانی که با همین مبنای غلط فوت شده‌اند چقدر است در ایران چطور؟

آیا اگر آنرا پنج هزار نفر نام ببریم بعد با فوتی‌های بیماری ایدز یا سرطان یا تصادفات مقایسه کنیم می‌دانید که با حساب میلیونی که دارد این اعداد صفر محسوب می‌شود.

چرا چنین حساس شده‌ایم؟

چون کارتلهای واکسن سازی متقلب و بند به قدرتهای استکباری چنین می‌خواهند،پس اگر در زمینی که آنها برایمان چیده‌اند بازی کنیم سودش هم به جیب همانها خواهد رفت نه برای ما فایده داشته باشد بلکه در این بازی بازنده هستیم.

اگر یک دهم آموزشها و هشدارهای آنفلونزای نوعA  ،برای حوادث رانندگی در این کشور صورت می‌گرفت از مرگ روزانه نزدیک به 30 نفر بسیار کاسته می‌شد و آماری خیلی بیشتر از قطع نخاع و شکستگی و غیره جلوگیری می‌شد.

از طرفی همین کشور عزیزمان البته مسئولین بهداشت برای خرید میلیونی این واکسن که تازه خاصیت آن هم در هاله‌ای از شک است و بهتر است گفته شود دروغ است میلیاردی هزینه کرده‌اند اگر همین هزینه برای پژوهش و ساخت واکسن آنفلونزای فصلی یا خوکی و غیره هزینه می‌شد چه اتفاقی می‌افتاد؟!

کشورمان به پیشرفت دست می‌یافت در ساخت و تولید واکسن

تعداد زیادی پژوهشگر تحویل جامعه می‌شد

کشورمان از وابستگی کمی رهایی می‌یافت

اما این سرمایه‌ها وقتی می‌خواهد برای واردات هزینه شود کسر بودجه و غیره نیست یا نداریم یا سیر سبیلی رد می‌کنیم!

اما وقتی می‌خواهد برای امور زیربنایی گفته شده هزینه شود کسر بودجه اول سخنی است که می‌شنوی!

 انسان می‌ماند که چه چیزی را باور کند؟

نه اینکه کارتلهای جهانخوار جیبشان پر می‌شود و مقداری مواد بی‌خاصیت شاید هم مضر به خورد مردم می‌دهیم

پشت پرده این بیماری جیب‌های جهانخواران عارتگری است که با بحران اقتصادی روبرو شده‌اند

همانها که خیلی قبل‌ترش با بحران بی‌هویتی هم دچار بودند

همانها که به نام صهیونیسم می‌شناسیم

ثروتمندهایی که فقط به جیب خود می‌اندیشند

با جنگ است خوبه

با صدور واکسن خوبه

با فروش امتیاز نوشابه هم خوبه

هرچه باشه برای آنها خوب است....

پول همه کاری را توجیه می‌کند!

فقط دیگران سر در کار خود باشند و هر صفحه‌ای که آنها چیدند آنها در آن بازی کنند!!!

فرق

هوالمحبوب

شاید بارها از خود سوال کرده باشیم که فرق بین فلانی و فلانی چیست؟

مثلاً عماریاسر و ابوبکر یا بین ابوذر و عمر یا سلمان و عثمان و بین حمزه و عباس و مقداد ....

چه تفاوتی در این بین وجود دارد؟فرق است بین شب و روز

چه شاخصی زبیر را از طلحه و این دو را از عمار و این سه را از مالک جدا می‌کند!؟

آیا در زمان پیامبر اختلاف سنی داشتند!

در مراتب ایمان آنها چه؟

اولین و موثرترین نقطه انفکاک در مراتب ایمان آنها بر می‌گردد به نوع نگاه و بلکه نیت آنها در پیوستن به گرد پیغمبر(ص).

آن نیتی که پیوند می‌زد بین سلمان با پیامبر(ص) فرق داشت با نیت عمر

آن نیتی که ابوذر را به سوی پیغمبر(ص) کشیده بود فرسخها با نیت ابوبکر تفاوت داشت

آن نیتی که حمزه سیدالشهداء را نزد رسول اکرم(ص) آورد با نیت عباس فرق داشت

خیلی از این تفاوتها در زمان پیغمبر اعظم(ص) خودنمایی می‌کرد اما زود غش داران آن را پنهان می‌کردند به علل مختلف شاید ناچار به این پنهانکاری بودند

سالها باید بگذرد تا نیتها خودنمایی کنند

عمروعاص بسوی ارودی معاویه روان شود و مالک در چادر علی علیه السلام بماند

سعد را بسوی دیگر کشد و ابوموسی بسوی دیگر

همه وقت چنین بوده و چنین خواهد بود.

وقتی اخلاص روشن خواهد شد، که صحنه امتحان پیش آید

و این امتحانات یکی یکی در طول زمان خودنمایی می‌کند

یکباره همه جلوه گر نخواهد شد

یکباره خس و خاشاکها از شن ها و ماسه‌ها جدا نمی‌شود

طول خواهد کشید تا ماهیتها و سنگینی‌ها و وزنها مشخص شود و سبکی‌ها بیرون ریزد.

نیت های پاک و صحیح و درست با نیتهای نادرست و پلید وقتی خود نمایی می‌کند که موقع‌اش باشد

همه وقت آب گل آلود باقی نمی‌ماند.

اهداف مادیون با معنویون گاهاً خیلی طول می‌کشد تا خودنمایی کند

و گاهی هم زمان ماهیتها را عوض می‌کند و این بهترین است که افرادی از پرتگاه به  ارودگاه امن سرازیر شوند.

ولی متاسفانه گاهی هم افرادی نقل مکان می‌کنند و از اردوی خودی به پرتگاه شیطان پناه می‌آورند

نکته قابل بیان اینکه

هیچ کس در این روند منتی بر مردم نباید داشته باشد

اولین نشانه پرتی همینجا خود را نشان می‌دهد

اگر کسی ادعای ایمان کرد ادعای کار کردن و انقلابی بودن این همان نقطه افتراق است

چرا کسانی که برای خدا و معنویت کاری برای مردم وانقلاب کرده‌اند باید همیشه ادعا داشته باشند

اگر مسئولیتی بردوشت گذاشتند انجام بده اگر نه کنار بایست

البته این کنار ایستادن به مفهوم دلسوزی نکردن نیست

به معنی اینکه شاخ و شانه نکشیدن است

اگر وزیری را جابجا کردند اگر استانداری عوض شد

اگر گفت من چنین کردم من اینکار را کردم این نشان می‌دهد که نیت معنوی و خدایی درکارش نبوده و گرنه نباید کسی که برای خدا برای مردم وانقلاب و نظام کاری کرده بیان کند چون خدا خود بهترین گواهان است

و بهترین پاداش و عوض دهنده

چرا باید آنرا با متاعی اندک و ناچیز عوض کنیم؟!!

اگر کسی را دیدید که خیلی ادعای زحمت کشیدن برای مردم و انقلاب می‌کند

در او شک کنید!!

چون سنگ محک آید در  امتحان روزگار

سره گیرد سری و ناسره شود ناسازگار

بگذریم این کلام را از آن جهت نوشتم که خیلی برایشان پرسش است که فلانی اینقدر در جبهه زحمت کشیده و چه و چه

در زمان کی چی بوده اما امروز از فلان کار اورا کنار گذاشته‌اند

اولاً همیشه نباید یکسری افراد بر یک کار سوار باشند

دوم اینکه سوابق او بجای خود محفوظ و اجرش نیز....

اما این دلیل محکمی برای همیشگی بودن نیست

چون افراد بالاخره باید بازنشسته شوند

اما اگر افرادی ادعا کردند بدانید که عوض کردن آنها کار صحیحی بوده و صواب

اما

خیلی از این سوابق دارها را امام (ره) کنار گذاشت

چرا کسانی که ادعای پیروی از خط امام می‌کنند امروز دلداده او شده‌اند

مگر آن فرد راه خود را تغییر داده و برای رادیو فردا و بی.بی.سی فتوا نمی‌دهد

یا شما راهتان عوض شده و جذب او شده‌اید؟

این سوال کلیدی‌است که جواب آن خیلی از مسائل را روشن می‌کند 

بصیرت

بنام خدای بصیر و توانا

نگاهتان به آینده امیدوارانه باشد٬ امیدوارانه و با بصیرت <برداشتی از سخنان رهبر معظم انقلاب آیه‌الله خامنه ای>رهبر توصیه به بصیرت در حوادث دارد

این سخن را گوش کنید،

من نه سیاست چپ می دانم چیست نه راست نه هیچگاه به اینکارها هم کاری نداشتم

روز جمعه هم رای خودم را دادم و شنبه از خانه آمدم بیرون دیدم یک عده جمع شده اند وارد آنها شدم ههمراهی کردم دیدم نمی شود اینکه نشد کار! باید کاری کرد عده ای زدند یک عده کشته و زخمی شدندو.... من دیدم در این مملکت نمی شود زندگی کرد٬ فروختنی ها را فروختم دست زن و بچه ام را گرفتم آمدم اینجا(یک کشور اروپایی کمی دور از جامعه و نه معروف٬ یک اردوگاه پناه جویان) من یک متخصص بودم بسیار هم در کارم وارد بودم درآمد زیادی داشتم و وضعم هم بسیار خوب بود ولی نشد اینجا پناهجو شده ام مثل کارگر ساده و دون پایه دارم مث... کار می کنم .

این سخنان را حتماً شما هم از رادیو فردا چند وقت پیش شنیده باشید

این فرد بعد از ۲۲ خرداد از ایران فرار کرده برای چی و چرا؟

شاید برای خیلی از ماها تعجب داشته باشد که تقریباً برای هیچ و پوچ فردی خودش را و زن و بچه اش را آواره کرده آنهم انسانی متخصص و با وضعیت خوب

اما برای تعدادی این کار او منطقی است چون در این کشور نمی شود زندگی کرد

خب بصیرت و عقل هم اینجا بکار می آید نه سواد و تخصص

برای چی رفتی و خود را آواره کردی ؟

چون نمی شود در این مملکت زندگی کرد

چطور در مملکتی که نمی شود زندگی کرد تو تخصص گرفتی و کار هم داشتی و حقوق و وضع خوبی هم داشتی؟

این دیگر سوالی است که جواب داده نمی شود.

خب حالا در این کشور جدید و متمدن وضعت چطوره؟

تنها جواب اش اینه که مثل یک کارگر دون کار می کند و زندگی بسیار بدی دارد و...

اما چرا این دو را با هم عوض کرده ؟ پاسخی نیست

یعنی بر اساس یکسری توهم یک کارهایی کرده حالا توش مانده

البته رادیو فردا (ارگان تبلیغی سازمان جاسوسی آمریکا سیا)با این فرد مصاحبه می کند که نتایج دلخواه خود را بگیرد

و اهدافی دیگر را تدارک می بیند و سخن دل خودش را چاشنی آن می کند

و تفاسیر وارونه خود را البته چشم بسته و بدون تفکر تحویل شنونده می‌دهد.

اما اصل قضیه اینجاست که برای این فرد و کاری که کرده جز همان کسانی که از روی توهم پیش از تمام شدن انتخابات خودرا پریزیدنت PRESIDENTخواندند و غوغاسالاری و قانون گریزی کرده و مملکت را به آشوب دعوت نمودند و اغتشاش ایجاد کردند کسی دیگر تقصیر ندارد مگر بی بصیرتی فرد یاد شده

جهان غرب خوب و مهد تمدن است و ایران اسلامی بد است این تفسیر رایدیو فرداست!

تعجب اینجاست که فرد هیچ امیدی هم به همین غرب ندارد و انتهای کار خود را تاریک می بیند.

نزدیک به ۱۴ میلیون هم وطن ما به غیر از احمد نژاد رای داده‌اند و پیش از این هم فکر نمی‌کردند که کروبی و موسوی چنین افرادی باشند

اما عده‌ای به هر دری می‌زنند که ثابت کنند مرغ یکپا دارد

چرا معلوم نیست؟

چون بصیرت نیست.

یک تعدادی در همین اغتشاشات هم دستی بر آتش داشته‌اند و... ولی هیچ یک خود را به جهان غرب آزاد از آزادگی فرار نکرده‌اند

عده‌ای هم در این جمعیت٬ خوب سیاستهای آمریکا و انگلیس و اربابشان اسرائیل کودک کش را خوب می‌شناسند و هیچگاه با اینکه به رئیس جمهور منتخب علاقه نداشته و ندارند ولی اینقدر هم بی بصیرت نیستند که پادو و جاسوس آنها شوند

و خود را از وطن خود محروم کنند

مردم کشور در روی این کره به این بصیرت و آگاهی و سیاستدار نمی‌توان پیدا کرد

ولی افرادی هم هستند که با بعضی از کارهای خود انسان را متعجب می‌کنند!

یکسری شکمباره و حرام خور و عاج نشین بالای شهر کمی از مسئله پرت هستند

بعد از سی سال از انقلاب هنوز دنبال یکسری بی عقل مثل خود یا هم هدف خود می‌روند و چاهی بهر خود می‌کنند

و بعد هم باور نمی‌کنند که توده های مردم دردشان تا ۱۸۰درجه با اهداف و نظرات آنها متفاوت هست

نباید انتظار داشته باشند در یک رقابت آزاد کاندید مورد نظر آنها که خود را تافته جدا بافته از توده مردم می‌داند فرقی با کاندید توده مردم نداشته باشد!